workaholism

جمله های نمونه

1. Once workaholism sets in, it progresses through stages similar to those in alcoholism and drug addiction.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اعتیاد به کار شروع می شود، مراحلی مشابه مراحل اعتیاد به الکل و مواد مخدر را طی می کند
[ترجمه ترگمان]زمانی که workaholism وارد می شود، از مراحل مشابهی به اعتیاد به الکل و اعتیاد به مواد مخدر می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The social consequences of compulsive gambling and risk-taking, workaholism, compulsive overspending and other behavioural addictions can be utterly destructive.
[ترجمه گوگل]پیامدهای اجتماعی قمار اجباری و ریسک‌پذیری، اعتیاد به کار، مصرف بیش از حد اجباری و سایر اعتیادهای رفتاری می‌تواند کاملاً مخرب باشد
[ترجمه ترگمان]پیامدهای اجتماعی قمار اجباری و ریسک پذیری، افراط زدایی، افراط در خرج کردن، و دیگر اعتیاد رفتاری می تواند کاملا مخرب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Q. How can workaholism harm a company?
[ترجمه گوگل]س اعتیاد به کار چگونه می تواند به یک شرکت آسیب برساند؟
[ترجمه ترگمان]سوال: چگونه می توانید به یک شرکت آسیب برسانید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Numerous books have been written about workaholism in America.
[ترجمه گوگل]کتاب های زیادی در مورد اعتیاد به کار در آمریکا نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]کتاب های بیشماری در مورد workaholism در آمریکا نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cause of workaholism is the perception that by working longer hours and completing more projects, we will enhance our self-worth.
[ترجمه گوگل]علت اعتیاد به کار این تصور است که با ساعات طولانی کار کردن و تکمیل پروژه های بیشتر، ارزش خود را افزایش خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]علت of این است که با کار کردن ساعات طولانی تر و تکمیل پروژه های بیشتر، ما ارزش خود را افزایش خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Q. Is technology making workaholism worse?
[ترجمه گوگل]س آیا فناوری اعتیاد به کار را بدتر می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا تکنولوژی باعث بدتر شدن اوضاع می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Workaholism may be the only socially condoned disease.
[ترجمه گوگل]اعتیاد به کار ممکن است تنها بیماری مورد تایید اجتماعی باشد
[ترجمه ترگمان]workaholism ممکن است تنها بیماری condoned اجتماعی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Once workaholism sets in, it progresses through stages like those in taking drugs.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اعتیاد به کار شروع می شود، مراحلی مانند مصرف مواد مخدر را طی می کند
[ترجمه ترگمان]زمانی که workaholism شروع به کار می کند، در طول مراحل مانند آن هایی که مواد مخدر مصرف می کنند، پیشرفت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Research show that workaholism tends to distance us from our immediate families.
[ترجمه گوگل]تحقیقات نشان می دهد که اعتیاد به کار ما را از خانواده های نزدیکمان دور می کند
[ترجمه ترگمان]تحقیقات نشان می دهند که workaholism مایل است ما را از خانواده های immediate دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Q. Is workaholism really a disease, like alcoholism ?
[ترجمه گوگل]س آیا اعتیاد به کار واقعاً یک بیماری است، مانند اعتیاد به الکل؟
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا یک بیماری است، مانند اعتیاد به الکل؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our culture celebrates workaholism. We hear stories of people who "burn the mid-night oil" at the office, or about individuals who never take vacations.
[ترجمه گوگل]فرهنگ ما اعتیاد به کار را جشن می گیرد ما داستان افرادی را می شنویم که "روغن نیمه شب" را در دفتر می سوزانند، یا درباره افرادی که هرگز مرخصی نمی گیرند
[ترجمه ترگمان]فرهنگ ما workaholism را جشن می گیرد داستان هایی از افرادی می شنویم که \"نفت نیمه های شب\" را در اداره، یا در مورد افرادی می شنویم که هرگز تعطیلات نمی روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Q. What's the difference between workaholism and working very hard?
[ترجمه گوگل]س تفاوت بین اعتیاد به کار و کار بسیار سخت چیست؟
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین workaholism و کار سخت چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This script can lead to problems like workaholism, or the disillusionment many feel once they have "made it" financially.
[ترجمه گوگل]این فیلمنامه می‌تواند منجر به مشکلاتی مانند اعتیاد به کار، یا سرخوردگی بسیاری شود که وقتی از نظر مالی «به نتیجه رسیده‌اند» احساس می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این فیلمنامه می تواند منجر به مشکلاتی نظیر workaholism، یا سرخوردگی بسیاری از آن ها شود که \"آن را\" مالی \" ساخته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Workaholism may take its toll on a person's life, but it does have advantages.
[ترجمه گوگل]اعتیاد به کار ممکن است بر زندگی افراد تأثیر بگذارد، اما مزایایی دارد
[ترجمه ترگمان]workaholism ممکن است عوارض خود را بر زندگی فرد وارد کنند، اما این کار مزایایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. According to some psychology counselors, workaholism can be both good and bad for us.
[ترجمه گوگل]به گفته برخی از مشاوران روانشناسی، اعتیاد به کار می تواند برای ما هم خوب و هم بد باشد
[ترجمه ترگمان]با توجه به برخی از مشاوران روانشناسی، workaholism می تواند هم برای ما خوب و هم بد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• compulsion to work all the time

پیشنهاد کاربران

بُلکاری = workaholism = بل _ کار _ ی
بلکار = workaholic
Being highly involved in work, feeling compelled to work, and having a low enjoyment of work.
Someone who chooses to work alot so that they do not have time to do anything else
اعتیاد به کارکردن

بپرس