workaday

/ˈwɜːrkəˌde//ˈwɜːkədeɪ/

معنی: عادی، روزانه، هر روز
معانی دیگر: وابسته به روزهای کار (نه تعطیلات)، هرروزی، - کار، روزمره، معمولی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: pertaining to, characteristic of, or suitable for workdays or the workplace.
مشابه: quotidian

(2) تعریف: ordinary; mundane; everyday.
متضاد: exceptional
مشابه: practical, prosaic, routine

- I wanted to escape from the workaday world and all its dullness and go off to some exotic place.
[ترجمه گوگل] می‌خواستم از دنیای روزمره و همه کسالت‌هایش فرار کنم و به یک مکان عجیب و غریب بروم
[ترجمه ترگمان] دلم می خواست از دنیای بیرون فرار کنم و از همه چیز و یکنواختی و یکنواختی آن خلاص می شدم و به جای عجیب و غریب می رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. workaday clothes
لباس کار

2. He promised to tackle the workaday matters affecting people's daily lives.
[ترجمه گوگل]او قول داد که به مسائل روزمره که بر زندگی روزمره مردم تأثیر می گذارد رسیدگی کند
[ترجمه ترگمان]او قول داد که مسائل مربوط به زندگی روزمره مردم را حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Enough of fantasy, the workaday world awaited him.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی فانتزی بود، دنیای کار در انتظار او بود
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی خیال پردازی در انتظار او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Terry deals with the workaday details of running a store.
[ترجمه گوگل]تری با جزئیات روزمره اداره یک فروشگاه سروکار دارد
[ترجمه ترگمان]تری با جزئیات مربوط به اداره فروشگاه سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The civilization underlying it, that of modest workaday life, had very little share in it.
[ترجمه گوگل]تمدن زیربنای آن، یعنی زندگی معمولی معمولی، سهم بسیار کمی در آن داشت
[ترجمه ترگمان]تمدن اساسی آن، زندگی ساده workaday، سهم ناچیزی در آن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Imagine, Tibbs suggests, that we push grimy workaday industrial processes toward the character of biological processes.
[ترجمه گوگل]تیبز پیشنهاد می کند تصور کنید که فرآیندهای صنعتی کثیف روزانه را به سمت ویژگی فرآیندهای بیولوژیکی سوق دهیم
[ترجمه ترگمان]Tibbs می گوید، تصور کنید که ما فرآیندهای صنعتی و صنعتی را به سمت شخصیت فرآیندهای زیستی سوق می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Before long workaday products were seeking brand images.
[ترجمه گوگل]قبل از مدتها محصولات روزمره به دنبال تصاویر برند بودند
[ترجمه ترگمان]قبل از این که محصولات workaday به دنبال تصاویر برند باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The plateau was a far cry from the workaday cottages by the harbour.
[ترجمه گوگل]فلات بسیار دور از کلبه های روزمره کنار بندر بود
[ترجمه ترگمان]این فلات از کلبه های workaday کنار لنگرگاه به گریه افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It dawns on a familiar, workaday place, still in need of groceries and sewage disposal.
[ترجمه گوگل]سپیده دم در یک مکان آشنا و معمولی که هنوز به مواد غذایی و دفع فاضلاب نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]به جایی آشنا و پر سر و کار می رود، هنوز نیاز به خواربار و فاضلاب و دفع فاضلاب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Instead it dawns on a familiar, workaday place, still in need of groceries and sewage disposal.
[ترجمه گوگل]در عوض در یک مکان آشنا و معمولی طلوع می کند که هنوز به مواد غذایی و دفع فاضلاب نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]به جای آن، روی یک مکان آشنا و workaday قرار می گیرد که هنوز به خواربار و دفع فاضلاب نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Playday and workaday photograph are compared, the change that sewage quantity and contaminant chroma follow time all lesser.
[ترجمه گوگل]عکس‌های روز بازی و روز کار با هم مقایسه می‌شوند، تغییری که مقدار فاضلاب و رنگ آلاینده‌ها به دنبال آن زمان کمتر است
[ترجمه ترگمان]تصویر Playday و workaday در مقایسه با این تغییر که مقدار فاضلاب و آلودگی ها هر بار کم تر است، مقایسه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The crumpled jeans, lived-in leather bolero and workaday trainers were regulation issue. At least they were designed to look like that.
[ترجمه گوگل]شلوار جین مچاله شده، بولرو چرمی زندگی می‌کرده و مربی‌های روزانه، موضوعی قانونی بودند حداقل آنها طوری طراحی شده بودند که اینطور به نظر برسند
[ترجمه ترگمان]شلوارهای جین مچاله شده، با لباس های چرمی و مربیان workaday، موضوع مقررات بودند حداقل آن ها طوری طراحی شده بودند که شبیه این باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. While the workaday world of container cars lumbered past, we settled down at a table to sweet lime juice, dhosas and scrambled eggs.
[ترجمه گوگل]در حالی که دنیای روزمره ماشین‌های کانتینری از بین می‌رفت، ما پشت میزی نشستیم و آب لیموترش شیرین، دوساها و تخم‌مرغ‌های همزده خوردیم
[ترجمه ترگمان]در حالی که دنیای پر زرق و برق اتومبیل های کانتینری به کندی پیش می رفت، ما در یک میز کنار آب لیمو شیرین، dhosas و نیمرو آماده شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But now the more workaday strategies are getting a new look-in.
[ترجمه گوگل]اما اکنون استراتژی‌های بیشتر در روز ظاهر جدیدی پیدا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]اما اکنون استراتژی های workaday به یک ظاهر جدید تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عادی (صفت)
habitual, wonted, usual, ordinary, normal, common, commonplace, plain, rife, regular, natural, customary, workaday, pompier, unremarkable

روزانه (صفت)
quotidian, daily, diurnal, workaday

هر روز (صفت)
workaday

انگلیسی به انگلیسی

• regular, routine, daily; weekday
workaday means ordinary and not especially interesting or unusual.

پیشنهاد کاربران

بپرس