🔸 معادل فارسی:
جون کندن / سخت کار کردن / بی وقفه تلاش کردن
در زبان محاوره ای:
جونش دراومد، له شد از کار، بی نفس کار کرد، تا ته زورش رو زد
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( کاری – اغراق آمیز ) :**
توصیف تلاش شدید، بی وقفه و طاقت فرسا برای انجام کاری، معمولاً با بار احساسی یا شکایت
مثال: I worked my tail off to finish that project on time.
جون کندم تا اون پروژه رو به موقع تموم کنم.
2. ** ( احساسی – فداکارانه ) :**
نشونه ی تعهد، پشتکار یا فداکاری برای رسیدن به هدف، حتی با فشار زیاد
مثال: She worked her tail off to support her family.
برای حمایت از خانواده اش جونش رو گذاشت وسط.
3. ** ( طنزآمیز – خودمانی ) :**
گاهی با لحن شوخی برای اشاره به تلاش زیاد، حتی اگه نتیجه اش کم باشه
مثال: I worked my tail off and still got no credit.
جون کندم ولی بازم هیچ کس قدر ندانست!
________________________________________
🔸 مترادف ها:
work hard – grind – hustle – slave away – bust your butt – put in the hours
جون کندن / سخت کار کردن / بی وقفه تلاش کردن
در زبان محاوره ای:
جونش دراومد، له شد از کار، بی نفس کار کرد، تا ته زورش رو زد
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( کاری – اغراق آمیز ) :**
توصیف تلاش شدید، بی وقفه و طاقت فرسا برای انجام کاری، معمولاً با بار احساسی یا شکایت
مثال: I worked my tail off to finish that project on time.
جون کندم تا اون پروژه رو به موقع تموم کنم.
2. ** ( احساسی – فداکارانه ) :**
نشونه ی تعهد، پشتکار یا فداکاری برای رسیدن به هدف، حتی با فشار زیاد
مثال: She worked her tail off to support her family.
برای حمایت از خانواده اش جونش رو گذاشت وسط.
3. ** ( طنزآمیز – خودمانی ) :**
گاهی با لحن شوخی برای اشاره به تلاش زیاد، حتی اگه نتیجه اش کم باشه
مثال: I worked my tail off and still got no credit.
جون کندم ولی بازم هیچ کس قدر ندانست!
________________________________________
🔸 مترادف ها:
خیلی زحمت کشیدن