روی چیزی یا کسی کار کردن
روی چیزی یا کسی جواب دادن
تاثیرگذار بودن و نتیجه دادن
روی چیزی یا کسی جواب دادن
تاثیرگذار بودن و نتیجه دادن
قابلِ جمع بودن
کارکردن باهاش /باهاشون
کار کردن با. . .
همکاری
کار کردن به همراه
همکاری
کار کردن به همراه
مواجهه، برخورد
سر و کله زدن
همکاری کردن
کارکردن با. . .
به کار گرفتن
به کار بستن
پرداختن به . . .
روبرو شدن با . . .
سروکار داشتن با کسی یا چیزی
به کار بستن
پرداختن به . . .
روبرو شدن با . . .
سروکار داشتن با کسی یا چیزی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)