work through

پیشنهاد کاربران

۱. کنار اومدن با
۲. گرفتن یا جواب دادن
To work through something means to resolve or find a solution to a problem or challenge.
حل کردن یا یافتن راه حل برای یک مشکل یا چالش.
مثال؛
We need to work through our disagreements and find a compromise.
...
[مشاهده متن کامل]

In a conversation about a difficult emotional situation, someone might say, “I’m seeing a therapist to work through my issues. ”
A person discussing their approach to difficult tasks might mention, “I break them down into smaller steps and work through them one by one. ”

چند معنی متفاوت داره، اما یکی از معانیش میشه: یه پشت کار کردن.
Example : I had to work through most of the weekend.
سر و کله زدن با کاری که به آن مشغول هستید
deal with
پیش رفتن
به پایان رساندن
رسیدگی کردن به مشکل یا موضوعی
فایق آمدن/شدن
غلبه کردن ( بر مشکل، یا ناراحتی یا خشم )
( عامیانه ) :برطرف کردن/شدن مشکل یا موضوعی ( معمولا کار یا موضوعی سخت/بغرنج یا ناخوشایند )
رفع و رجوع کردن، فائق شدن/آمدن، حل و فصل کردن
پرداختن به ابعاد مختلف کار یا موضوعی
حل وفصل کردن، پرداختن به
مدیریت کردن مسئلۀ مشکل یا گرفتاری ای، گام به گام و به آرامی
to succeed in resolving sth through effort
1 - کنار آمدن ( با مشکلات یا مسائل ناخوشایند )
2 - چشمگیر شدن ( نتایج یا تاثیرات چیزی )
3 - ( کاری یا چیزی ) جواب دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس