work in cahoots

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی: هم دستی کردن / تبانی داشتن / پشت پرده همکاری کردن / زد و بند داشتن
در زبان محاوره ای: با هم ساخت و پاخت کردن، رفیق گرمابه و گلستان بودن ( در کار مشکوک )
🔸 تعریف ها:
1. همکاری پنهانی یا مشکوک بین دو یا چند نفر برای رسیدن به هدف خاص: معمولاً در زمینه هایی مثل تقلب، فریب، یا نقشه ریزی پشت پرده مثال: "The manager was working in cahoots with the supplier to inflate prices. " → مدیر با تأمین کننده تبانی کرده بود تا قیمت ها رو بالا ببرن.
...
[مشاهده متن کامل]

2. رفتار هماهنگ و مخفیانه برای گمراه کردن دیگران یا رسیدن به منافع شخصی: مثال: "They were clearly in cahoots to rig the election. " → واضح بود که برای دست کاری انتخابات با هم تبانی کرده بودن.
🔹 مترادف ها:
collude – conspire – plot – scheme – be in league