🔹 معادل فارسی : ضربه ی روانی زدن / فریب دادن با مهارت / خر کردن / تأثیر منفی یا اغواگرانه گذاشتن
🔹 مثال ها:
He really worked a number on me—I believed every lie. واقعاً منو خر کرد—همه ی دروغ هاش رو باور کردم.
... [مشاهده متن کامل]
That breakup worked a number on her confidence. اون جدایی ضربه ی بدی به اعتماد به نفسش زد.
Don’t let him work a number on you with those sweet words. نذار با اون حرف های شیرینت فریبت بده.
🔹 مترادف ها: mess with – manipulate – play mind games – soft - soap – pull a fast one
🔹 مثال ها:
He really worked a number on me—I believed every lie. واقعاً منو خر کرد—همه ی دروغ هاش رو باور کردم.
... [مشاهده متن کامل]
That breakup worked a number on her confidence. اون جدایی ضربه ی بدی به اعتماد به نفسش زد.
Don’t let him work a number on you with those sweet words. نذار با اون حرف های شیرینت فریبت بده.
🔹 مترادف ها: mess with – manipulate – play mind games – soft - soap – pull a fast one