1. An idealistic, almost Utopian document, it defines Bolivia, wordily, as "a United Social State of Plurinational Communitarian Law".
[ترجمه گوگل]این سند یک سند ایده آلیستی و تقریباً اتوپیایی است که بولیوی را به طور لفظی به عنوان "یک دولت اجتماعی متحد حقوق جمعی چند ملیتی" تعریف می کند
[ترجمه ترگمان]آن سند آرمانی و تقریبا موهوم، بولیوی را به عنوان \"کشور اجتماعی متحد of Communitarian\" تعریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن سند آرمانی و تقریبا موهوم، بولیوی را به عنوان \"کشور اجتماعی متحد of Communitarian\" تعریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I wordily how to more importance is the hope that we can set to the PS. Because it is very practical.
[ترجمه گوگل]من به طور كلامي چگونگي اهميت بيشتر اين اميد است كه بتوانيم به PS تنظيم كنيم چون بسیار کاربردی است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که چگونه می توان از اهمیت بیشتری برخوردار بود، این امید است که ما بتوانیم to را تنظیم کنیم برای اینکه بسیار عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که چگونه می توان از اهمیت بیشتری برخوردار بود، این امید است که ما بتوانیم to را تنظیم کنیم برای اینکه بسیار عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He is pleased to have said "lifted", thinking it sounds more wordily than stole or took or even ripped off.
[ترجمه گوگل]او از گفتن "برداشته" خرسند است، زیرا فکر می کند که بیشتر از دزدی، برداشتن یا حتی پاره کردن، لفظی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]او از این که گفته بود \"بلند شد\" خوشحال است، فکر می کند که به نظر می رسد بیشتر از دزدیده شدن یا برداشتن یا از بین رفتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از این که گفته بود \"بلند شد\" خوشحال است، فکر می کند که به نظر می رسد بیشتر از دزدیده شدن یا برداشتن یا از بین رفتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I have emphasized the importance of individual difference so wordily. So I will change my army to the battlefield of the common sense on management.
[ترجمه گوگل]من بر اهمیت تفاوت های فردی بسیار لفظی تأکید کرده ام بنابراین من ارتش خود را به میدان نبرد عقل سلیم در مدیریت تغییر خواهم داد
[ترجمه ترگمان]من بر اهمیت تفاوت های فردی به گونه ای تاکید کرده ام بنابراین من ارتش خود را به میدان نبرد عقل سلیم در مدیریت تغییر خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من بر اهمیت تفاوت های فردی به گونه ای تاکید کرده ام بنابراین من ارتش خود را به میدان نبرد عقل سلیم در مدیریت تغییر خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I have emphasized the importance of individual difference so wordily .
[ترجمه گوگل]من بر اهمیت تفاوت های فردی بسیار لفظی تأکید کرده ام
[ترجمه ترگمان]من بر اهمیت تفاوت های فردی به گونه ای تاکید کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من بر اهمیت تفاوت های فردی به گونه ای تاکید کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But I was late for work this afternoon because my son planned to go skating and I wordily told him about the safe items!
[ترجمه گوگل]اما امروز بعدازظهر به سر کار دیر آمدم چون پسرم قصد داشت برود اسکیت و من با لفظ در مورد وسایل ایمنی به او گفتم!
[ترجمه ترگمان]ولی من امروز بعد از ظهر برای کار کردن دیر کردم، چون پسرم قصد داشت بره اسکی، و من درباره چیزهای امن بهش گفتم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ولی من امروز بعد از ظهر برای کار کردن دیر کردم، چون پسرم قصد داشت بره اسکی، و من درباره چیزهای امن بهش گفتم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For the first time in his life, he must spread himself wordily.
[ترجمه گوگل]برای اولین بار در زندگی خود، او باید خود را به صورت شایعه پخش کند
[ترجمه ترگمان]برای نخستین بار در زندگی باید خود را wordily گسترش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای نخستین بار در زندگی باید خود را wordily گسترش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید