• (1)تعریف: the crosswise threads of a fabric; filling. (Cf. warp.)
• (2)تعریف: a woven texture or fabric.
اسم و ( noun, interjection )
• : تعریف: the sound made by a dog; one low bark.
جمله های نمونه
1. "Miaow, miaow, " went the cat. "Woof, woof, " went the dog.
[ترجمه گوگل]گربه رفت: «میاو، میاوو» سگ رفت: «ووف، ووف» [ترجمه ترگمان]گربه گفت: \"miaow، miaow،\" به سگ نزدیک شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. 'Woof! Woof!' he barked.
[ترجمه گوگل]"ووف! ووف! پارس کرد [ترجمه ترگمان]Woof Woof با بدخلقی گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She started going "woof woof".
[ترجمه گوگل]او شروع به رفتن به "ووف ووف" کرد [ترجمه ترگمان] اون شروع کرد به هاپ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I could hear the warp and woof of his life.
[ترجمه گوگل]تار و پود زندگی او را می شنیدم [ترجمه ترگمان]من می توانستم تاروپود زندگی او را بشنوم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. "Meow" means "woof" in cat. George Carlin
[ترجمه گوگل]«میو» در گربه به معنای «پف» است جورج کارلین [ترجمه ترگمان]\" \"به معنای\" بافته \" در گربه است جورج Carlin [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The warp and woof of sth.
[ترجمه گوگل]تار و پود sth [ترجمه ترگمان]تاروپود و تاروپود of [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The dogs sat there without even a woof.
[ترجمه گوگل]سگها بدون حتی یک پف آنجا نشستند [ترجمه ترگمان]سگ ها بدون استثنا در آنجا نشسته بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Woof ! Woof ! I'm Doggie.
[ترجمه سینا] هاپ هاپ من یک سگ کوچولو هستم
|
[ترجمه گوگل]ووف ووف من داگی هستم [ترجمه ترگمان]Woof Woof من سگم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She stopped in front of a painting of a dog and she started going "woof woof"
[ترجمه گوگل]او جلوی نقاشی یک سگ ایستاد و شروع به رفتن به "ووف ووف" کرد [ترجمه ترگمان]او جلوی تابلوی یک سگ ایستاد و شروع به حرکت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I began to understand our pattern was set and that there was a warp and woof to the larger world.
[ترجمه گوگل]شروع کردم به درک اینکه الگوی ما تنظیم شده است و یک تار و پود به دنیای بزرگتر وجود دارد [ترجمه ترگمان]کم کم متوجه شدم که الگوی ما در حال شکل گیری است و تاروپود آن به جهان بزرگتری وصل شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. One of them was the mountain chicken, emitting a discreet, woof.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها مرغ کوهستانی بود که با احتیاط بافته شده بود [ترجمه ترگمان]یکی از آن ها مرغ کوهی بود و a از آن ساطع می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. By the time it had run a few days, workers were good-naturedly barking Woof, woof! at me when I shook hands at plant gates during shift changes.
[ترجمه گوگل]چند روزی که کار می کرد، کارگران با خوشرویی پارس می کردند ووف، ووف! وقتی در حین تعویض شیفت در دروازه کارخانه دست دادم به من [ترجمه ترگمان]در مدتی که چند روز طول کشید، کارگران با مهربانی پارس کردند زمانی که در طول تغییرات شیفت به گیت کارخانه دست دادم، به من نگاه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This principle has been woven into the warp and woof of his life.
[ترجمه گوگل]این اصل در تار و پود زندگی او تنیده شده است [ترجمه ترگمان]این اصل در تاروپود زندگی بافته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Its soul is too complex to adjust itself to the slimy woof of our social fabric.
[ترجمه گوگل]روح آن بسیار پیچیده است که نمی تواند خود را با بافت لزج بافت اجتماعی ما تطبیق دهد [ترجمه ترگمان]روح آن بیش از آن پیچیده است که خود را با بافت slimy تاروپود اجتماعی خود تطبیق دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
پارچه کتانی (اسم)
linen, woof
پود (اسم)
stamen, woof, weft
دست بافت (اسم)
woof
دارای پود کردن (فعل)
woof
انگلیسی به انگلیسی
• threads in a fabric that go from side to side across the weft; fabric; sound made by a dog when barking a woof is the sound that a dog makes when it barks.
پیشنهاد کاربران
( قالی ) پود دادن
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢 ❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . . ✅ سگ: bark / woof 🐶 ✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶 ✅ توله سگ: yap 🐶 ... [مشاهده متن کامل]