woodwind

/ˈwʊˌdwɪnd//ˈwʊdwɪnd/

رجوع شود به: woodwind instrument، رجوع شود به: woodwind instrument موسیقی برای سازهای بادی چوبی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of a group of musical wind instruments, including clarinets, flutes, oboes, bassoons, and sometimes saxophones, that were originally made of wood.

(2) تعریف: (pl.) the section of an orchestra or band made up of these instruments.

جمله های نمونه

1. He won first prize in the woodwind section.
[ترجمه گوگل]او در بخش بادی چوبی برنده جایزه اول شد
[ترجمه ترگمان]او اولین جایزه را در بخش woodwind کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The clarinet, flute, saxophone and bassoon are all woodwind instruments.
[ترجمه گوگل]کلارینت، فلوت، ساکسیفون و باسون همگی سازهای بادی چوبی هستند
[ترجمه ترگمان]کلارینت، فلوت، saxophone و باسون همه سازه ای بادی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This piece is scored for strings and woodwind.
[ترجمه گوگل]این قطعه برای تار و بادی چوبی نمره گذاری شده است
[ترجمه ترگمان]این قطعه برای ریسمان و سازه ای بادی به ثمر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The woodwind was particularly haunting during the slow second movement.
[ترجمه گوگل]باد چوبی به ویژه در حرکت دوم آهسته آهسته بود
[ترجمه ترگمان]بادی که از میدان خارج می شد به خصوص در طول حرکت آهسته دوم به خود می پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The woodwind maintained a perfect pitch and, like the strings and brass, produced a consistently voluptuous sound.
[ترجمه گوگل]بادی چوبی صدایی عالی داشت و مانند سیم‌ها و برنج‌ها صدایی دائماً هوس‌انگیز تولید می‌کرد
[ترجمه ترگمان]سازه ای بادی یک گام کامل به کار بردند و مثل سیم ها و برنج، به طور مداوم صدای شهوت انگیز تولید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is more dicey woodwind intonation in the Eroica, and the oboe tone in the Funeral March curdles alarmingly.
[ترجمه گوگل]صدای بادی چوبی در Eroica بیشتر است، و آهنگ ابوا در مراسم تشییع جنازه مارس به طرز هشداردهنده ای به گوش می رسد
[ترجمه ترگمان] Eroica dicey more woodwind intonation،، the oboe in the March curdles alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is There
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Strings sound silky but not close and the woodwind come to us from a perfectly judged distance.
[ترجمه گوگل]سیم ها ابریشمی به نظر می رسند اما نزدیک نیستند و باد چوبی از فاصله ای کاملاً قابل قضاوت به سمت ما می آید
[ترجمه ترگمان]از فاصله دور، اما نه چندان نزدیک به نظر می رسید، اما نه از فاصله دور، بلکه از فاصله دور، از فاصله دور، ما را از خود دور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now the secretive whistler with the woodwind song was revealed.
[ترجمه گوگل]حالا سوت زن مخفی با آهنگ بادی چوبی فاش شد
[ترجمه ترگمان]اکنون کسی که سوت می زد، سوت خود را بلند می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While the woodwind and low strings were reasonably well replicated, the violins, timpani and brass left much to be desired.
[ترجمه گوگل]در حالی که سازهای بادی چوبی و سیم‌های پایین به‌خوبی تکرار می‌شدند، ویولن‌ها، تیمپان و برنج چیزهای زیادی برای دلخواه باقی گذاشتند
[ترجمه ترگمان]در حالی که سازه ای بادی و سازه ای بادی به نحو معقولی قابل تکرار بودند، ویولون ها، timpani و برنج بیشتر مورد نظر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The woodwind can only be used for doubling notes which are already present in the brass.
[ترجمه گوگل]بادی چوبی را فقط می توان برای دو برابر کردن نت هایی که قبلاً در برنج وجود دارد استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]از سازه ای بادی تنها برای دو برابر کردن یادداشت استفاده می شود که در حال حاضر در برنج حضور دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Examples : The woodwind section complements the strings in this piece of music.
[ترجمه گوگل]مثال‌ها: بخش بادی چوبی مکمل سیم‌های این قطعه موسیقی است
[ترجمه ترگمان]مثال: بخش سازه ای بادی رشته ها را در این قطعه موسیقی کامل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Originally, flute is belong to woodwind, later made by metal.
[ترجمه گوگل]در اصل، فلوت متعلق به بادی چوبی است که بعداً توسط فلز ساخته شد
[ترجمه ترگمان]در اصل، فلوت مربوط به سازه ای بادی است که بعدها توسط فلز ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cor Anglais belongs to woodwind section.
[ترجمه گوگل]Cor Anglais متعلق به بخش بادی چوبی است
[ترجمه ترگمان] ((انگلیسی (انگلیسی)(انگلیسی)به قسمت سازه ای بادی (بادی)تعلق داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A high-pitched woodwind instrument consisting of a slender tube closed at one end with keys and finger holes on the side and an opening near the closed end across which the breath is blown.
[ترجمه گوگل]ساز بادی چوبی با صدای بلند متشکل از یک لوله باریک بسته شده در یک انتها با کلیدها و سوراخ های انگشت در کنار و دهانه ای در نزدیکی انتهای بسته که در آن نفس دمیده می شود
[ترجمه ترگمان]سازه ای بادی با سازه ای بادی ساخته از یک لوله باریک در یک طرف با کلید و سوراخ های انگشت در سمت راست و دهانه نزدیک به انتهای بسته که در آن نفس بریده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• certain wind instruments (flute, clarinet, oboe etc.)
of certain wind instruments (flute, clarinet, oboe etc.)
a woodwind instrument is a musical instrument such as a clarinet or flute that you play by blowing into it or across it. many woodwind instruments are made of wood.
instruments made of wood

پیشنهاد کاربران

woodwind ( n ) ( wʊdwɪnd ) =one of the group of musical instruments in an orchestra that are mostly made of wood or metal and are played by blowing.
woodwind
سازه های بادی مانند شیپور و. . . . نام دیگر آن سازهای برنجی است

بپرس