1. Jarvis took the wooden spoon in the first tournament.
[ترجمه گوگل]جارویس در اولین تورنمنت قاشق چوبی را گرفت
[ترجمه ترگمان]یس یس قاشق چوبی را در مسابقه اول برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یس یس قاشق چوبی را در مسابقه اول برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Cream together the margarine and sugar with a wooden spoon until light and fluffy.
[ترجمه گوگل]مارگارین و شکر را با قاشق چوبی با هم مخلوط کنید تا سبک و پفکی شود
[ترجمه ترگمان]کره مارگارین و شکر با قاشق چوبی تا روشنایی و کرکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کره مارگارین و شکر با قاشق چوبی تا روشنایی و کرکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Stir the mixture with a wooden spoon.
[ترجمه گوگل]مخلوط را با قاشق چوبی هم بزنید
[ترجمه ترگمان]مخلوط را با یک قاشق چوبی بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مخلوط را با یک قاشق چوبی بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Our college team took the wooden spoon in the inter-collegiate league this season.
[ترجمه گوگل]تیم دانشگاهی ما در لیگ بیندانشگاهی این فصل قاشق چوبی را گرفت
[ترجمه ترگمان]تیم کالج ما قاشق چوبی را در لیگ بین شاخه ای در این فصل به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تیم کالج ما قاشق چوبی را در لیگ بین شاخه ای در این فصل به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When he motioned for her to take the wooden spoon from him she did so, avoiding touching him at all costs.
[ترجمه گوگل]وقتی به او اشاره کرد که قاشق چوبی را از او بگیرد، او این کار را کرد و به هر قیمتی از دست زدن به او اجتناب کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی به او اشاره کرد که قاشق چوبی را از او بگیرد، او این کار را کرد و از دست دادن به هر قیمتی که شده بود اجتناب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی به او اشاره کرد که قاشق چوبی را از او بگیرد، او این کار را کرد و از دست دادن به هر قیمتی که شده بود اجتناب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Give him a plastic or wooden spoon and plug your ears!
[ترجمه گوگل]یک قاشق پلاستیکی یا چوبی به او بدهید و گوش هایتان را ببندید!
[ترجمه ترگمان]یک قاشق پلاستیکی یا چوبی به او بدهید و گوش های خود را بگیرید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک قاشق پلاستیکی یا چوبی به او بدهید و گوش های خود را بگیرید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The wooden spoon award went to Mike Tunnell for the third year running.
[ترجمه گوگل]جایزه قاشق چوبی برای سومین سال متوالی به مایک تونل رسید
[ترجمه ترگمان]جایزه چوبی قاشق چوبی برای سومین سال جاری به مایک Tunnell داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جایزه چوبی قاشق چوبی برای سومین سال جاری به مایک Tunnell داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Break up the chunks with a wooden spoon as it cooks, then strain the pulp through a jelly bag.
[ترجمه گوگل]در حین پخت، تکه های آن را با قاشق چوبی خرد کنید، سپس پالپ را در کیسه ژله ای صاف کنید
[ترجمه ترگمان]تکه های بزرگ را با یک قاشق چوبی بشکنید، بعد خمیر را از درون کیسه ژله بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تکه های بزرگ را با یک قاشق چوبی بشکنید، بعد خمیر را از درون کیسه ژله بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Pounding is done with a large wooden spoon.
[ترجمه گوگل]کوبیدن با قاشق چوبی بزرگ انجام می شود
[ترجمه ترگمان]ضربه زدن با یک قاشق چوبی بزرگ تموم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ضربه زدن با یک قاشق چوبی بزرگ تموم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. With wooden spoon, cream butter and peanut butter until smooth, add sugar and cream well.
[ترجمه گوگل]با قاشق چوبی، کره خامه و کره بادام زمینی تا یکدست شود، شکر و خامه را خوب اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]با قاشق چوبی، کره خامه و کره بادام زمینی تا صاف کردن، شکر و خامه را به خوبی اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با قاشق چوبی، کره خامه و کره بادام زمینی تا صاف کردن، شکر و خامه را به خوبی اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She whacked butter and eggs with her wooden spoon.
[ترجمه گوگل]او با قاشق چوبی خود کره و تخم مرغ را خرد کرد
[ترجمه ترگمان]اون کره و تخم مرغ رو با قاشق چوبی اون زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون کره و تخم مرغ رو با قاشق چوبی اون زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A huge wooden spoon protruded from the cauldron.
[ترجمه گوگل]قاشق چوبی بزرگی از دیگ بیرون زده بود
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چوبی بزرگ از پاتیل بیرون امده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چوبی بزرگ از پاتیل بیرون امده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He used a wooden spoon to stir the mixture, whistling softly.
[ترجمه گوگل]او از یک قاشق چوبی برای هم زدن مخلوط استفاده کرد و به آرامی سوت زد
[ترجمه ترگمان]او از یک قاشق چوبی استفاده کرد تا معجون را تکان دهد و آهسته سوت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از یک قاشق چوبی استفاده کرد تا معجون را تکان دهد و آهسته سوت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Deglaze pan with wine, stirring with a wooden spoon to loosen food particles.
[ترجمه گوگل]تابه را با شراب پاک کنید و با قاشق چوبی هم بزنید تا ذرات غذا شل شود
[ترجمه ترگمان]ماهی تابه را با آب مخلوط کنید و با یک قاشق چوبی حرکت کنید تا ذرات غذا را شل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماهی تابه را با آب مخلوط کنید و با یک قاشق چوبی حرکت کنید تا ذرات غذا را شل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Give him a plastic or wooden spoon and plug your ears! Fill an empty plastic bottle with a few lentils.
[ترجمه گوگل]یک قاشق پلاستیکی یا چوبی به او بدهید و گوش هایتان را ببندید! یک بطری پلاستیکی خالی را با چند عدد عدس پر کنید
[ترجمه ترگمان]یک قاشق پلاستیکی یا چوبی به او بدهید و گوش های خود را بگیرید! یک بطری پلاستیکی خالی با چند عدس پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک قاشق پلاستیکی یا چوبی به او بدهید و گوش های خود را بگیرید! یک بطری پلاستیکی خالی با چند عدس پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید