wooded

/ˈwʊdəd//ˈwʊdɪd/

معنی: خیلی انبوه، پوشیده شده از درخت
معانی دیگر: پردرخت، پوشیده از درخت، بیشه وار، مشجر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having woods; covered with trees.

جمله های نمونه

1. wooded country
سرزمین پوشیده از درخت (جنگلی)

2. a wooded tract between two rivers
منطقه ی جنگلی میان دو رودخانه

3. a prairie which was islanded with wooded tracts
دشتی که بخش های پردرخت در آن جزیره ایجاد کرده بود

4. the house is in a beautiful situation, on a wooded hillside
خانه در کوهپایه ی جنگلی موقعیت زیبایی دارد.

5. On our left was a wooded hillside.
[ترجمه گوگل]سمت چپ ما دامنه ای پر درخت بود
[ترجمه ترگمان]سمت چپ ما یک تپه جنگلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wooded hills rise behind the town.
[ترجمه گوگل]تپه های جنگلی پشت شهر بالا می روند
[ترجمه ترگمان]تپه های wooded پشت شهر طلوع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fire swept rapidly across the wooded countryside.
[ترجمه گوگل]آتش به سرعت سراسر حومه جنگلی را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]آتش به سرعت از آن سوی منطقه پر درخت گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We passed through miles of wooded country.
[ترجمه گوگل]ما از کیلومترها کشور پردرخت گذشتیم
[ترجمه ترگمان]ما از هزاران مایل از سرزمین جنگلی رد شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wooded hills of Craigendarroch and Craig Coillach rise up around it.
[ترجمه گوگل]تپه های جنگلی کریگندارروخ و کریگ کویلاخ در اطراف آن بلند می شوند
[ترجمه ترگمان]تپه های پر درخت of و کریگ Coillach در اطراف آن بالا می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These are basically wooded huts with open fires, sometimes cooking facilities, and outdoor toilets.
[ترجمه گوگل]اینها اساساً کلبه های چوبی با آتش باز، گاهی اوقات امکانات آشپزی و توالت در فضای باز هستند
[ترجمه ترگمان]اینها عمدتا کلبه های چوبی با آتش باز، گاهی امکانات آشپزی و توالت در فضای باز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They cleared the thick, wooded hills of Oxford and went down into the open countryside.
[ترجمه گوگل]آنها تپه های انبوه و پر درخت آکسفورد را پاکسازی کردند و به سمت حومه شهر رفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها تپه های انبوه و جنگلی آکسفورد را پاک کردند و به حومه شهر رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In wooded recesses were numberless springs of pure water and numerous small lakes.
[ترجمه گوگل]در فرورفتگی های پر درخت، چشمه های بی شماری از آب خالص و دریاچه های کوچک متعدد وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در گوشه های پر درخت چشمه های آب گرم و دریاچه های کوچک فراوان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The land over the hill was thickly wooded.
[ترجمه گوگل]زمین بالای تپه پر از درخت بود
[ترجمه ترگمان]زمین روی تپه با انبوه انبوه پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My platoon went deepest into the wooded area we were going into to set up an ambush patrol.
[ترجمه گوگل]جوخه من به عمق منطقه جنگلی که قرار بود برای راه اندازی یک پاتک کمین برویم، رفت
[ترجمه ترگمان]افراد من عمیقا به منطقه جنگلی رفتند که قرار بود برای گشت و گذار کمین کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیلی انبوه (صفت)
very dense, wooded

پوشیده شده از درخت (صفت)
wooded

انگلیسی به انگلیسی

• forested, tree-covered
a wooded area is covered in trees.

پیشنهاد کاربران

درختناک . [ دِ رَ ] ( ص مرکب ) منسوب به درخت . جای پردرخت . ( ناظم الاطباء ) . جای پر از درخت . درختستان . دَغِل . شَجِر. شَجراء. شَجیرة. شَعراء. صُراح . عِراق . عُقدة. غَبَرَة. غُتِل . مُعظَئِل . مُعظِل
...
[مشاهده متن کامل]
: شاجنة؛ وادی درختناک . ضَرِب ؛ جای پست همواردرختناک . هدملة؛ ریگ توده ٔ درختناک . ( منتهی الارب ) .

جنگلی

بپرس