woodcraft

/ˈwʊdkræft//ˈwʊdkrɑːft/

معنی: نجاری، صنایع چوبی
معانی دیگر: رجوع شود به: woodcarving، جنگل شناسی از لحاظ شکار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: ability to function in the woods, as in hunting or camping.

(2) تعریف: the practice or skill of making small, usu. decorative wood objects or carvings; woodworking.

جمله های نمونه

1. From M T Woodcraft, a full-sized and fully working barrow in iroko costs £13
[ترجمه گوگل]از M T Woodcraft، یک بارو با اندازه کامل و کاملاً کارآمد در iroko هزینه 13 پوند دارد
[ترجمه ترگمان]از M، یک زن با سایز متوسط و به طور کامل کار در iroko ۱۳ پوند هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Woodcraft was also advanced during that period. This led to more sophisticated pieces of furniture, including wardrobes, chests, tables or drawers.
[ترجمه گوگل]صنایع چوبی نیز در آن دوره پیشرفت کرده بود این منجر به مبلمان پیچیده تری از جمله کمد لباس، صندوق، میز یا کشو شد
[ترجمه ترگمان]Woodcraft نیز در طول این دوره پیشرفت کرده بود این کار باعث شد که اسباب و اثاثه بیشتری از قبیل کمد لباس، صندوق، میز یا کشوها پیدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Through the analysis on woodcraft screw rabbet, puts forward the measures of automatic reform in it.
[ترجمه گوگل]از طریق تجزیه و تحلیل بر روی پیچ چوبی، اقدامات اصلاح خودکار را در آن مطرح می کند
[ترجمه ترگمان]از طریق تجزیه و تحلیل on پیچ rabbet، اقدامات اصلاحی اتوماتیک را در آن مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They instructed the new-comers in their agriculture and woodcraft, introduced them to maize, beans, squash, maple sugar, snowshoes, toboggans, and birch bark canoes.
[ترجمه گوگل]آنها تازه واردها را در کشاورزی و صنایع چوبی خود آموزش می دادند، آنها را با ذرت، لوبیا، کدو، شکر افرا، کفش برفی، توبوگان و قایق های پوست درخت غان آشنا می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به افراد تازه وارد در کشاورزی و woodcraft آموزش دادند و آن ها را به ذرت، لوبیا، اسکواش، شکر افرا، snowshoes، toboggans و canoes bark معرفی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "Mumingtang" woodcraft is the famous woodcraft brand made by Z point.
[ترجمه گوگل]صنایع چوبی "Mumingtang" برند معروف صنایع چوبی ساخته شده توسط Z point است
[ترجمه ترگمان]\" نام تجاری معروف woodcraft است که از طرف Z ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. From the late Ch'ing period to the colonial rule, the art of woodcraft of Ta-hsi having been passed down from generation to generation for one hundred years, developed into a systematic cultural form.
[ترجمه گوگل]از اواخر دوره چینگ تا حکومت استعماری، هنر چوب‌سازی تاهسی به مدت صد سال از نسلی به نسل دیگر منتقل شد و به شکلی منظم فرهنگی توسعه یافت
[ترجمه ترگمان]از اواخر دوره حکومت استعماری، هنر of تا سال Ta به مدت صد سال از نسلی به نسل دیگر منتقل شده بود که به شکل فرهنگی سیستماتیک توسعه یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Applicable to long goods or goods of large volume or plates etc and widely used in building industry, tubing industry, woodcraft and distribution of steel materials.
[ترجمه گوگل]قابل استفاده برای کالاهای بلند یا کالاهای با حجم زیاد یا صفحات و غیره و به طور گسترده در صنعت ساختمان، صنعت لوله سازی، صنایع چوبی و توزیع مواد فولادی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]به طور گسترده در صنعت ساختمان سازی، صنعت لوله، حمل و نقل و توزیع مصالح فولادی به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A man who works or lives in the woods or is versed in woodcraft; a forester.
[ترجمه گوگل]مردی که در جنگل کار می کند یا زندگی می کند یا در صنایع چوبی مهارت دارد یک جنگلبان
[ترجمه ترگمان]مردی که در جنگل کار می کند یا در صنایع چوبی زندگی می کند، یک جنگل بان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نجاری (اسم)
carpentry, woodcraft

صنایع چوبی (اسم)
woodcraft

انگلیسی به انگلیسی

• art of surviving in woods or forest; camping, trapping, hunting; woodworking

پیشنهاد کاربران

مهارت بقا در حیات وحش
woodcraft در نظر بنده یعنی هنر و صنایع دستی روی چوب.
با چوب خشک درختان وسایل تزئینی ساختن.

بپرس