1. There are many woodland flowers, such as wood sorrel, bluebell, fox glove and wood anemone.
[ترجمه گوگل]گل های جنگلی زیادی مانند خاکشیر چوبی، بلبلی، دستکش روباه و شقایق چوبی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]گل های جنگلی بسیار جنگلی هستند که مانند ترشک wood و bluebell چوب و لاله چوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Here he had rooted up the moss and wood sorrel.
[ترجمه گوگل]در اینجا او خزه و خاکشیر چوبی را ریشه کن کرده بود
[ترجمه ترگمان]در اینجا خود را بر اسب کرند و wood میخکوب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But the fragrant dank beckoned with wild garlic, wood sorrel and magnolia still tight in the bud.
[ترجمه گوگل]اما تانک معطر همراه با سیر وحشی، خاکشیر چوبی و ماگنولیا هنوز در جوانههایش محکم است
[ترجمه ترگمان]اما رایحه مرطوب و مرطوب که بوی تند سیر می داد، از درخت ترشک و ماگنولیا، که هنوز در غنچه بود، اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Cooks use their fingertips to pluck, fold and position single leaves of wood sorrel into a coat that is place over hand-scraped beef tartare. Juniper dust, left, and tarragon paste are on the plate.
[ترجمه گوگل]آشپزها از نوک انگشتان خود برای چیدن، چین دادن و قرار دادن تک برگ های خاکشیر چوبی در پوششی استفاده می کنند که روی تارتار گوشت گاو خراشیده شده با دست قرار می گیرد گرد و غبار ارس، چپ و خمیر ترخون در بشقاب است
[ترجمه ترگمان]Cooks از نوک انگشتان خود برای کشیدن، جمع کردن و پست کردن برگ های سوزنی چوبی که روی گوشت گاو در دست است استفاده می کنند Juniper dust، چپ و خمیر tarragon روی صفحه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Oxalic acid: Colourless, crystalline, toxic carboxylic acid found in many plants, especially rhubarb, wood sorrel, and spinach.
[ترجمه گوگل]اسید اگزالیک: کربوکسیلیک اسید بی رنگ، کریستالی و سمی که در بسیاری از گیاهان به ویژه ریواس، ترشک چوبی و اسفناج یافت می شود
[ترجمه ترگمان]اسید Oxalic: colourless، crystalline، سمی کربوکسیلیک در بسیاری از گیاهان، به ویژه ریواس، چوبی و اسفناج یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Especially to some malignant weed like Desmodium triflorum, creeping wood sorrel and Hydrocotyle sibthorpioides.
[ترجمه گوگل]به خصوص برای برخی از علف های هرز بدخیم مانند Desmodium triflorum، خاکشیر چوبی خزنده و Hydrocotyle sibthorpioides
[ترجمه ترگمان]به خصوص برای بعضی از علف های شرور مثل Desmodium triflorum و wood creeping و Hydrocotyle sibthorpioides
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید