wondering

/ˈwʌndərɪŋ//ˈwʌndərɪŋ/

شگفت زده، حیران، جویا

جمله های نمونه

1. wondering with whom she would mate
نمی دانست با چه کسی ازدواج خواهد کرد.

2. I am wondering if anyone would be glad to dine out with me?
[ترجمه A.A] نمیدونم کسی مایل هست با من بیرون شام بخوره
|
[ترجمه GH] نمیدونم آیا کسی خوشحال میشه که با من بیرون شام بخوره؟
|
[ترجمه گوگل]می خواهم بدانم آیا کسی خوشحال است که با من غذا بخورد؟
[ترجمه ترگمان]نمی دانم آیا کسی خوشحال می شود که با من ناهار بخورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was wondering what the next station is.
[ترجمه A.A] نمیدونستم ایستگاه بعدی کدام است
|
[ترجمه گوگل]داشتم فکر می کردم ایستگاه بعدی چیست؟
[ترجمه ترگمان]می خواستم بدونم ایستگاه بعدی چیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Adrian spent a sleepless night wondering what to do.
[ترجمه A.A] آدریان شب بی آرامی را بافکر کردن سپری کردکه چکار کند
|
[ترجمه گوگل]آدریان یک شب بی خوابی را سپری کرد و در این فکر بود که چه کند
[ترجمه ترگمان] آدرین یه شب بی خوابی رو سپری کرد و از خودش پرسید که باید چی کار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We were wondering about next April for the wedding.
[ترجمه گوگل]ما در مورد آوریل آینده برای عروسی فکر می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد آوریل آینده برای عروسی متعجب بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were wondering where to hold the office party and I suggested the Italian restaurant near the station.
[ترجمه گوگل]آنها فکر می کردند که جشن اداری را کجا برگزار کنند و من رستوران ایتالیایی نزدیک ایستگاه را پیشنهاد کردم
[ترجمه ترگمان]آن ها متعجب بودند که کجا باید دفتر کار را نگه دارند و من رستوران ایتالیایی نزدیک ایستگاه را پیشنهاد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was wondering if you were doing anything this weekend.
[ترجمه گوگل]میخواستم بدونم این آخر هفته کاری انجام میدی؟
[ترجمه ترگمان]داشتم فکر می کردم که تو این آخر هفته کاری رو انجام میدی یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was wondering how to act to her superior.
[ترجمه گوگل]او در این فکر بود که چگونه با مافوق خود رفتار کند
[ترجمه ترگمان]در این فکر بود که چگونه باید به مافوق خود عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was wondering if you might want to take in a movie with me this evening.
[ترجمه گوگل]میخواستم بدونم شاید بخوای امشب با من فیلم بگیری؟
[ترجمه ترگمان]می خواستم ببینم امشب می خو ای با من یه فیلم برداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I kept wondering if I was doing the right thing.
[ترجمه گوگل]مدام به این فکر می کردم که آیا کارم را درست انجام می دهم
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که آیا کار درست را انجام می دهم یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Your mother's been frantic with worry wondering where you've been.
[ترجمه گوگل]مادرت از نگرانی از این که تو کجا بودی عصبانی بود
[ترجمه ترگمان]مادرت با نگرانی پرسید: مادرت از اینکه کجا بودی عصبانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jane had been wondering that selfsame thing.
[ترجمه گوگل]جین به همین موضوع فکر می کرد
[ترجمه ترگمان]جین در این فکر بود که درست همان چیزی است که باید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In case you're wondering why Jo's here-let me explain . . .
[ترجمه گوگل]اگر می‌پرسید چرا جو اینجاست، اجازه دهید توضیح دهم
[ترجمه ترگمان]اگه می خوای بدونی که چرا جو اینجاست … بذار توضیح بدم …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We were wondering whether to go today or tomorrow.
[ترجمه گوگل]فکر می کردیم امروز برویم یا فردا
[ترجمه ترگمان]می خواستیم بدونیم که امروز یا فردا باید بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I was wondering whether you'd like to come to a party.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم که آیا شما می خواهید به یک مهمانی بیایید؟
[ترجمه ترگمان]می خواستم ببینم دوست داری به مهمونی بیای یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pondering, speculating, puzzling; marveling

پیشنهاد کاربران

در عجب بودن
i was wondering if you could come fill it with me
میخواستم بدونم که میتونی بیای با من پرش کنی/میخوام بدونم میتونی تشریف بیاری و این خلأ ( تنهایی ) رابا من پرش کنی
I was wondering
sometimes means
I was thinking
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : wonder
✅️ اسم ( noun ) : wonder / wonderment
✅️ صفت ( adjective ) : wonderful / wondrous / wondering
✅️ قید ( adverb ) : wonderfully / wondrously / wonderingly
فکر کردن در مورد چیزی
اندیشه گر
فکور
متحیر
شک داشتن ( به رخ دادن اتفاقی که مایل به آن هستیم )
پرسه زدن
ندانستن، حیران ماندن، به فکر فرو رفتن
دوست داشتن دونستن
از خود پرسیدن
متعجب
فکر کردن درباره ی، مردد شدن، احساس تردید داشتن، حدس و گمان زدن
شگفت انگیز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس