womenfolk

/ˈwɪmɪnfoʊk//ˈwɪmɪnfəʊk/

معنی: زنان، جنس زن، جماعت زنان
معانی دیگر: (عامیانه) زن ها، نسوان، زنان خانواده، بانوان (womenfolks هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: all women; womankind.

(2) تعریف: the female members of a particular group, as of a family.

جمله های نمونه

1. The communal land is cultivated by the womenfolk in the tribe.
[ترجمه گوگل]زمین های مشترک توسط زنان قبیله کشت می شود
[ترجمه ترگمان]زمین اشتراکی توسط زنان در قبیله پرورش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The dead soldiers were mourned by their womenfolk.
[ترجمه گوگل]سربازان کشته شده توسط زنان خود عزاداری شدند
[ترجمه ترگمان]سربازان زنان در سوگ این زنان کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Peasant settlers were short of womenfolk, as were the soldiers and hunters.
[ترجمه گوگل]مهاجران دهقانی از زنان و همچنین سربازان و شکارچیان کمبود داشتند
[ترجمه ترگمان]settlers روستایی بودند، مثل سربازان و شکارچیان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But he had chosen to serve his womenfolk with constancy.
[ترجمه گوگل]اما او انتخاب کرده بود که به طور مداوم به زنان خود خدمت کند
[ترجمه ترگمان]اما او با constancy و پایداری به womenfolk خدمت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Why would peasants be more considerate of their womenfolk?
[ترجمه گوگل]چرا دهقانان باید بیشتر مراقب زنان خود باشند؟
[ترجمه ترگمان]چرا peasants باید بیشتر از womenfolk داشته باشن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their womenfolk were dressed in tanned skins with beads woven into their hair.
[ترجمه گوگل]زنان آن‌ها پوست‌های برنزه می‌پوشیدند و مهره‌هایی در موهایشان بافته می‌شد
[ترجمه ترگمان]womenfolk در پوست آفتاب سوخته بودند و دانه های عرق از موهایش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some of the womenfolk had turned away, unable to look.
[ترجمه گوگل]برخی از زنان دور شده بودند، نمی توانستند نگاه کنند
[ترجمه ترگمان]بعضی از the برگشته بودند و قادر به نگاه کردن نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The funeral parade go through the womenfolk, may not join the is.
[ترجمه گوگل]رژه تشییع جنازه را از طریق زنان مردمی، ممکن است پیوستن نیست
[ترجمه ترگمان]مراسم تدفین در زنان و زنان آغاز می شود و ممکن است به آن ملحق نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Today is a special day for womenfolk as the day is celebrated as Woman's Day across the world.
[ترجمه گوگل]امروز یک روز ویژه برای زنان است زیرا این روز به عنوان روز زن در سراسر جهان جشن گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]امروز روز ویژه ای برای زنان است چون روز به عنوان روز زن در سراسر دنیا جشن گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And there his womenfolk, a bibulous mother and three dingy sisters, pounced upon him for his wages.
[ترجمه گوگل]و در آنجا زنانش، مادری پرخاشگر و سه خواهر بداخلاق، برای دستمزدش به او هجوم آوردند
[ترجمه ترگمان]و womenfolk، یک مادر مست و سه خواهر کثیف که به خاطر مزد خود به او حمله می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is encouraging Chinese farmers to value their womenfolk more highly.
[ترجمه گوگل]کشاورزان چینی را تشویق می کند که ارزش بیشتری برای زنان خود قائل شوند
[ترجمه ترگمان]این کشور کشاورزان چینی را تشویق می کند که زنان خود را بیشتر ارج بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The womenfolk of a families want is also, hurriedly mallet out ear to listen to.
[ترجمه گوگل]زن‌های خانواده‌ای که می‌خواهند نیز با عجله گوش خود را به گوش می‌رسانند
[ترجمه ترگمان]زنان یک خانواده می خواهند با عجله گوشی را کنار بگذارند تا به آن ها گوش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Instead, womenfolk take a series of lovers throughout their lives, and the children of these "walking marriages" remain in their mothers' homes under a matriarch's supervision.
[ترجمه گوگل]در عوض، زنان یک سری معشوقه را در طول زندگی خود می‌برند و فرزندان این «ازدواج‌های پیاده» در خانه‌های مادرشان زیر نظر یک مادرسالار می‌مانند
[ترجمه ترگمان]در عوض، زنان یک سری عاشق را در طول زندگی خود به سر می برند و فرزندان این \"ازدواج های دسته جمعی\" در خانه های مادران خود تحت نظارت رئیس جمهور قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Commercial womenfolk website boost love and modernity, demonstrates the diversity image of women, expand the social experience field of women and emphasize the saying right of women.
[ترجمه گوگل]وب سایت تجاری زنانه عشق و مدرنیته را تقویت می کند، تصویر تنوع زنان را به نمایش می گذارد، حوزه تجربه اجتماعی زنان را گسترش می دهد و بر حق گفتن زنان تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]وب سایت تجاری زنان، عشق و مدرنیته را افزایش می دهد، تصویر گوناگونی از زنان را نشان می دهد، حوزه تجربه اجتماعی زنان را گسترش می دهد و بر حق زنان تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The pregnant woman in such a community has the support of all the womenfolk in her extended family.
[ترجمه گوگل]زن باردار در چنین جامعه ای از حمایت همه زنان خانواده بزرگ خود برخوردار است
[ترجمه ترگمان]زن باردار در چنین جامعه ای حمایت همه زنان در خانواده توسعه یافته او را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زنان (اسم)
feminine, womenfolk, womankind

جنس زن (اسم)
woman, eve, feminine, womenfolk, womankind, gentle sex

جماعت زنان (اسم)
womenfolk

انگلیسی به انگلیسی

• women, females; particular group of women
the womenfolk of a particular community are its women; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

زن ها. زنان فامیل
مثال
When you ask [his] womenfolk for something
زمانی که شما از زنهای او چیزی خواستید.
�وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا �

بپرس