women


جمع واژه ی: woman

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: pl. of woman.

جمله های نمونه

1. women and children have priority
زن ها و کودکان حق تقدم دارند.

2. women are conspicuous by their absence in politics
حضور نداشتن زن ها در سیاست چشمگیر است.

3. women are demanding equal pay for equal work
زن ها خواستار مزد برابر برای کار برابر هستند.

4. women are excluded from participating in this contest
زن ها از شرکت در این مسابقه محرومند.

5. women are forbidden in this club
ورود زن ها به این باشگاه ممنوع است.

6. women are generally shorter than men
زن ها معمولا از مردها کوتاهترند.

7. women are oppressed in most societies
در اکثر جوامع به زن ها ستم می شود.

8. women are screened for breast cancer
زنان را از نظر سرطان پستان مورد آزمایش قرار می دهند.

9. women arise to demand their rights
زن ها قیام می کنند تا حق خود را بگیرند.

10. women arrayed in silk
زن های آراسته به (لباس) ابریشم

11. women can also achieve in activities monopolized by men
زن ها نیز می توانند در فعالیت هایی که در انحصار مردهاست موفق باشند.

12. women could not penetrate the higher circles of the party
زن ها نمی توانستند به دوایر عالی حزب راه بیابند.

13. women did not have the suffrage
زنان از حق رای محروم بودند.

14. women entrants to the naval academy
زنانی که تازه وارد دانشکده ی نیروی دریایی شده اند

15. women grubbed potatoes while men put them in sacks
زن ها از زیر زمین سیب زمینی در می آورند و مردها آن ها را در کیسه می ریختند.

16. women have greater longevity than men
زن ها از مردها طول عمر بیشتری دارند.

17. women of low character
زنان فرومایه

18. women tend to live longer than men
احتمال طول عمر زن ها از مردها بیشتر است.

19. women wearing immodest clothes
زن هایی که لباس منافی عفت می پوشند

20. women were tramping grapes to make wine
زن ها برای ساختن شراب انگورها را لگد می کردند (با پا می کوبیدند).

21. women were washing dishes in the creek
زن ها در نهر ظرف می شستند.

22. everywhere, women are demanding parity with men
در همه جا زن ها خواهان برابری با مردها هستند.

23. iranian women are able to vote
زن های ایرانی دارای حق رای هستند.

24. most women menstruate once a month
بیشتر زنان ماهی یک بار قاعده (رگل) می شوند.

25. native women poising baskets full of fruits on their heads crossed the river
زن های بومی در حالی که سبد پر از میوه روی سرخود حمل می کردند از رودخانه عبور کردند.

26. old women manned the barricades
زنان پیر سنگرهای خیابانی را حفاظت می کردند.

27. some women expose themselves to skin cancer just to get a tan
برخی از خانم ها برای برنزه کردن پوست،خود را در معرض خطر سرطان قرار می دهند.

28. some women have their hair tinted
برخی از زنها موی خود را مش می کنند.

29. such women are rare
اینگونه زن ها نادرند.

30. sweating women were talking and fanning themselves restlessly
زن ها عرق ریزان حرف می زدند و با بی تابی خود را باد می زدند.

31. the women are sheltered by the men in the family
مردان خانواده زن ها را تحت حمایت می گیرند.

32. the women asserted their right to equal treatment
بانوان مدعی حقوق متساوی با مردان بودند.

33. the women daubed their faces with cream
خانم ها به صورت خود کرم مالیدند.

34. the women jangled and fought
زن ها جیغ ویغ می کردند و می جنگیدند.

35. the women lamented loudly
زن ها با صدای بلند گریه و زاری می کردند.

36. the women of the city
زن های شهر

37. the women patted up the dough and he baked the bread
زن ها خمیر را پهن می کردند و او نان می پخت.

38. the women shrieked at the sight of the mouse
زن ها با دیدن موش جیغ کشیدند.

39. the women were yapping in the next room
در اتاق مجاور زن ها بلندبلند حرف می زدند.

40. he attacked women to satisfy his lust
برای اقناع شهوت خود به زن ها حمله می کرد.

41. men and women were standing in two separate ranks
مردان و زنان در دو صف مجزا ایستاده بودند.

42. some pregnant women engage in geophagy
برخی از زنان آبستن خاک خواری می کنند.

43. those two women were chattering together for hours
آن دو پیرزن ساعت ها با هم وراجی می کردند.

44. thousands of women were widowed by war
جنگ هزاران زن را بی شوهر کرد.

45. two veiled women entered the shop
دو خانم روبنده زده وارد مغازه شدند.

46. a tall, spare women
یک زن بلند قامت و لاغر

47. films that degrade women
فیلم هایی که از ارزش زن می کاهد.

48. in some countries women still don't have the franchise
در برخی کشورها زنان هنوز حق رای ندارند.

49. in some countries, women are still not fully emancipated
در بعضی کشورها زنان هنوز از آزادی کامل برخوردار نیستند.

50. listening to those women jabbering away gave me a headache
گوش دادن به ور ور آن زن ها به من سر درد داد.

51. men and also women
مردان و همچنین زنان

52. petite sizes for women
اندازه های کوچک برای خانم ها

53. some men like women who are passive
برخی مردان زنان مطیع را دوست دارند.

54. the bias against women
تبعیض نسبت به زنان

55. the enfranchisement of women has not yet been accomplished in some countries
بهره مندی زنان از حقوق شهروندی هنوز در برخی کشورها اجرا نشده است.

56. the exclusion of women from political activity
محروم سازی زنان از فعالیت سیاسی

57. the first time women were polled in an english election
اولین باری که در انتخابات انگلیس از زنان رای گیری به عمل آمد

58. the killing of women and children
کشتن زن ها و بچه ها

59. the slaughter of women and children
کشتار زنان و کودکان

60. the status of women in society
مقام زن در جامعه

61. the world of women
عالم نسوان

62. a degrading attitude toward women
نگرش تحقیرآمیز نسبت به زنان

63. a group of fast women
دسته ای از زنان مل و مست

64. fruit sellers sparred with women at tajrish square
در میدان تجریش میوه فروشان با خانم ها چانه می زدند.

65. he is crazy about women with green eyes
او مرده ی زن های چشم سبز است.

66. one of the kindest women i know
یکی از مهربان ترین زنانی که من می شناسم

67. the club also accepted women and accordingly changed its name
باشگاه خانم ها را هم به عضویت پذیرفت و لذا اسم خود را عوض کرد.

68. those two dainty, well-dressed women
آن دو زن زیبا و خوش لباس

69. he had affairs with several women
با چند زن رابطه ی نامشروع داشت.

70. he hankers after money and women
او برای پول و زن حرص می زند.

انگلیسی به انگلیسی

• women is the plural of woman.

پیشنهاد کاربران

شکل جمع woman است .
به معنی زن ها.
بانوان
نساء
زن ها
زنان
خانم ها
بانوان

بپرس