womanlike

/ˈwʊmənlaɪk//ˈwʊmənlaɪk/

معنی: زن صفت، زنانه، شبیه زن، زن مانند، مثل زن
معانی دیگر: زن وار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: like a woman.

مترادف ها

زن صفت (صفت)
effeminate, ladylike, woman, womanish, womanlike

زنانه (صفت)
female, womanish, womanlike, womanly, wifely

شبیه زن (صفت)
womanlike, wifelike

زن مانند (صفت)
womanlike

مثل زن (صفت)
womanlike, womanly

انگلیسی به انگلیسی

• like a woman, womanly, resembling a woman

پیشنهاد کاربران

بانوانه. [ ن ُ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) زنانه. همچون زنان. به رسم زنان. به آیین بانوان :
خواست تا بانوی فسانه سرای
آرد آیین بانوانه بجای.
نظامی.
زن نما

بپرس