wolfhound

/ˈwʊlfhaʊnd//ˈwʊlfhaʊnd/

معنی: سگ تازی، تازی درشت اندام
معانی دیگر: رجوع شود به: irish wolfhound، سگ تازی، تازی درشت اندام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various large dogs, such as the borzoi, used to hunt wolves and other large animals.

جمله های نمونه

1. The policeman reached down and petted the wolfhound.
[ترجمه گوگل]پلیس دستش را پایین آورد و سگ گرگ را نوازش کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس دست دراز کرد و the را نوازش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The huge wolfhound danced in circles around his mistress.
[ترجمه گوگل]سگ گرگ بزرگ به صورت دایره ای دور معشوقه اش می رقصید
[ترجمه ترگمان]The بزرگ به دور معشوقه خود می رقصیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A shaggy wolfhound lay on a rug before the enormous fireplace, nose on his paws.
[ترجمه گوگل]یک سگ گرگ پشمالو روی فرشی جلوی شومینه عظیم دراز کشیده بود و دماغش روی پنجه هایش بود
[ترجمه ترگمان]یک سگ پشمالو کنار بخاری بزرگ روی قالیچه دراز کشیده بود و بینی اش را به پنجه هایش تکیه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His character appears to reveal the wolfhound in him.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که شخصیت او شکار گرگ را در او آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که شخصیت او the را در خود آشکار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wolfhound, their second representative yesterday, was fourth past the post although later promoted a place.
[ترجمه گوگل]Wolfhound، دومین نماینده دیروز آنها، چهارمین پست را پشت سر گذاشت، اگرچه بعداً یک مکان را ارتقا داد
[ترجمه ترگمان]wolfhound، نماینده دوم آن ها دیروز، با اینکه بعدا یک مکان را ترویج کرد، چهارمین دوره از این پست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Zhou Chunya started painting his German wolfhound, Hei Gen, as early as 199
[ترجمه گوگل]ژو چونیا نقاشی سگ گرگ آلمانی خود به نام هی ژن را از اوایل سال 199 آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]ژو Chunya، در اوایل سال ۱۹۹ میلادی، شروع به نقاشی کشیدن wolfhound آلمانی اش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Of great size and commanding appearance, the Irish Wolfhound is remarkable in combining power and swiftness with keen sight.
[ترجمه گوگل]گرگ‌هوند ایرلندی با جثه بزرگ و ظاهری عالی، در ترکیب قدرت و سرعت و بینایی دقیق قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]the ایرلندی در ترکیبی از قدرت و قدرت زیاد، در ترکیب قدرت و سرعت با دید مشتاق قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ate to the wolfhound beside next, half hour went that dog is safe and sound, everybody puts a person's mind to have the worry that remain.
[ترجمه گوگل]خورد به گرگ در کنار بعد، نیم ساعت رفت که سگ سالم و سلامت است، همه ذهن یک نفر را به نگرانی می اندازند که باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]بعد از نیم ساعت که به the نزدیک می شویم، آن سگ ایمن و سالم است، همه می دانند که نگرانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I gave her five gray Persian cats(I love cats) and an Irish wolfhound.
[ترجمه گوگل]من به او پنج گربه پرشین خاکستری (من عاشق گربه هستم) و یک سگ گرگ ایرلندی به او دادم
[ترجمه ترگمان]پنج گربه ایرانی به او دادم (گربه ها)و یک wolfhound ایرلندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On June 2 British defense procurement and technology minister Peter Luff announced the military was also acquiring a further 28 Wolfhound armored trucks from the firm.
[ترجمه گوگل]در 2 ژوئن، وزیر تدارکات و فناوری دفاع بریتانیا، پیتر لوف، اعلام کرد که ارتش همچنین 28 کامیون زرهی Wolfhound دیگر را از این شرکت خریداری می کند
[ترجمه ترگمان]در ۲ ژوئن، پیتر Luff وزیر دفاع و فن آوری دفاع بریتانیا اعلام کرد که ارتش در حال به دست آوردن ۲۸ کامیون زرهی بیشتر از شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Any of various large dogs, such as the Irish wolfhound or the borzoi, trained to hunt wolves or other large game.
[ترجمه گوگل]هر یک از سگ های بزرگ مختلف، مانند سگ گرگ ایرلندی یا برزوی، که برای شکار گرگ یا سایر بازی های بزرگ آموزش دیده اند
[ترجمه ترگمان]هر کدام از سگ های بزرگ مختلف مثل سگ Irish یا سگ شکاری که برای شکار گرگ ها یا دیگر بازی بزرگ تعلیم دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A wolf, by his nature, always hunted and stole live stock, and a wolfhound, on the contrary, protected flock and sheep.
[ترجمه گوگل]یک گرگ بنا به ذات خود همیشه شکار می کرد و دام زنده می دزدید و برعکس سگ گرگ از گله و گوسفند محافظت می کرد
[ترجمه ترگمان]یک گرگ، با طبیعتش همیشه شکار می کرد و موجودی زنده را دزدیده بود، و حالا که یک سگ گله شده بود، از گله و گوسفند محافظت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Being a veterinarian, I had been called to examine a ten-year-old Irish Wolfhound named Belker.
[ترجمه گوگل]من که دامپزشک بودم برای معاینه یک سگ گرگ ایرلندی ده ساله به نام بلکر فراخوانده بودم
[ترجمه ترگمان]یک دامپزشک، از من خواسته شده بود که یک ایرلندی ۱۰ ساله به نام Belker را معاینه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سگ تازی (اسم)
hound, wolfhound

تازی درشت اندام (اسم)
wolfhound

انگلیسی به انگلیسی

• type of hunting dog
a wolfhound is a type of very large dog.

پیشنهاد کاربران

بپرس