woes

جمله های نمونه

1. that country's economic woes
مصیبت های اقتصادی آن کشور

2. he recited a list of woes that had befallen him
فهرست بدبختی هایی را که برایش رخ داده بود بازگو کرد.

3. a cure for that country's economic woes
چاره ی مشکلات اقتصادی آن کشور

4. friends, listen to the recital of my woes . . .
دوستان،شرح پریشانی من گوش کنید . . .

پیشنهاد کاربران

بپرس