1. a wobbly government
یک دولت متزلزل
2. the wobbly legs of the old table
پایه های لق میز کهنه
3. small countries with wobbly economies
کشورهای کوچک دارای اقتصاد متزلزل
4. I was sitting on a wobbly plastic chair.
[ترجمه گوگل]روی یک صندلی پلاستیکی لرزان نشسته بودم
[ترجمه ترگمان]روی یک صندلی پلاستیکی کوچک نشسته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He's still a bit wobbly after the operation .
[ترجمه گوگل]بعد از عمل هنوز کمی لرزان است
[ترجمه ترگمان]بعد از عملیات کمی لرزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The chair looked a bit wobbly.
[ترجمه گوگل]صندلی کمی لرزان به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]صندلی کمی لرزان به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. When I stood up my legs went all wobbly.
[ترجمه گوگل]وقتی ایستادم پاهایم تماماً لرزیدند
[ترجمه ترگمان]وقتی بلند شدم، پاهایم می لرزیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. My parents threw a wobbly when they found out I'd had a party while they were away.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرم وقتی فهمیدند در حالی که آنها نبودند یک مهمانی خواهم داشت، تکان خوردند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرم وقتی فهمیدن که من یه مهمونی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The meeting got off to a wobbly start.
10. My parents threw a wobbly when I told them.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرم وقتی به آنها گفتم یک لرزش انداختند
[ترجمه ترگمان]وقتی بهشون گفتم، پدر و مادرم یه لرزش داشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is still a bit wobbly after his illness.
[ترجمه گوگل]او پس از بیماری هنوز کمی لرزان است
[ترجمه ترگمان]او هنوز هم کمی پس از بیماری مردد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Throwing tantrums Having a toddler thrown a wobbly in public is perhaps one of parenting's most embarrassing episodes.
[ترجمه گوگل]عصبانیت پرتاب کردن کودک نوپا در ملاء عام شاید یکی از شرم آورترین قسمت های والدین باشد
[ترجمه ترگمان]پرتاب خشم و کج خلقی ها، که یک کودک نوپا را به سمت خود پرت می کند، شاید یکی از most اپیزودهای پدر و مادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The railing is wobbly, the space is so small that it is suitable only for one person.
[ترجمه گوگل]نرده لرزان است، فضا آنقدر کوچک است که فقط برای یک نفر مناسب است
[ترجمه ترگمان]نرده لرزان است، فضا آنقدر کوچک است که فقط برای یک نفر مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The front wheels on the car seem wobbly.
[ترجمه گوگل]چرخ های جلوی ماشین لرزان به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]چرخ های جلو ماشین لرزان به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید