1. He was a wizened old man with yellow skin and deep wrinkles.
[ترجمه گوگل]او پیرمردی ژولیده با پوست زرد و چین و چروک های عمیق بود
[ترجمه ترگمان]مردی خشکیده و خشکیده بود با پوستی زرد و چین های درشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مردی خشکیده و خشکیده بود با پوستی زرد و چین های درشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The voice that came out of the wizened little mouth was loud and quite threatening.
[ترجمه گوگل]صدایی که از دهان کوچولوی مات شده بیرون می آمد بلند و کاملاً تهدیدآمیز بود
[ترجمه ترگمان]صدایی که از دهانش بیرون آمد، بلند و بسیار تهدیدآمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صدایی که از دهانش بیرون آمد، بلند و بسیار تهدیدآمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His wizened face sprouted the long straggly wisps of a white mandarin mustache and beard.
[ترجمه گوگل]صورت ژولیده اش سبیل و ریش سفید ماندارینی را جوانه زد
[ترجمه ترگمان]صورت خشکیده و خشکیده او آخرین ذرات نامشخص سبیل و ریش قهوه ای رنگی را در بر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صورت خشکیده و خشکیده او آخرین ذرات نامشخص سبیل و ریش قهوه ای رنگی را در بر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The door was opened by a wizened old man clutching a walking stick.
[ترجمه گوگل]در را پیرمردی حیرت زده که عصایی را در دست گرفته بود باز کرد
[ترجمه ترگمان]در باز شد، مردی خشکیده و خشکیده در حالی که عصایش را در دست گرفته بود، باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در باز شد، مردی خشکیده و خشکیده در حالی که عصایش را در دست گرفته بود، باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. At the advanced age of 7 Charles Bronson's wizened features are returning to the big screen.
[ترجمه گوگل]در سن 7 سالگی، ویژگیهای شگفتانگیز چارلز برانسون در حال بازگشت به صفحه نمایش بزرگ است
[ترجمه ترگمان]در عصر پیشرفته ۷ features Bronson Charles به صفحه بزرگ باز می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در عصر پیشرفته ۷ features Bronson Charles به صفحه بزرگ باز می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He barely recognized her wizened face and haggard features.
[ترجمه گوگل]او به سختی صورت مات و ژولیده او را تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]به زحمت صورت و چهره پرچین و چروک او را تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به زحمت صورت و چهره پرچین و چروک او را تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The old man's wizened face lost its folds and wrinkles, the eyes firmed, clear blue in their trance-like stare.
[ترجمه گوگل]صورت گیجشده پیرمرد چینها و چینهایش را از دست داد، چشمها محکم و آبی شفاف در نگاه خلسهمانندشان
[ترجمه ترگمان]چهره خشکیده و خشکیده پیرمرد چین و چروک های صورتش را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چهره خشکیده و خشکیده پیرمرد چین و چروک های صورتش را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. These were not the wizened and eviscerated pharaohs wrapped in yards of dusty gauze that one normally pictures when mummies are mentioned.
[ترجمه گوگل]اینها فرعونهای ژولیده و رهاشدهای نبودند که در متریهایی از گازهای غبارآلود پیچیده شده بودند که معمولاً وقتی به مومیاییها اشاره میشود، تصویر میشود
[ترجمه ترگمان]این the خشکیده و دریده بودند که در محوطه های پوشیده از گرد و خاک پوشیده شده بودند که معمولا هنگام ذکر نام مومیایی ها را بر روی آن نقاشی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این the خشکیده و دریده بودند که در محوطه های پوشیده از گرد و خاک پوشیده شده بودند که معمولا هنگام ذکر نام مومیایی ها را بر روی آن نقاشی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The wizened doctor slowly pressed three fingers against the artery in my wrist.
[ترجمه گوگل]دکتر حیرت زده به آرامی سه انگشتش را روی شریان مچ دستم فشار داد
[ترجمه ترگمان]دکتر wizened به آرامی سه انگشتش را روی رگ مچ دستم فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دکتر wizened به آرامی سه انگشتش را روی رگ مچ دستم فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He had a bony wizened face and an unhealthy pallor.
[ترجمه گوگل]او چهره ای استخوانی چروکیده و رنگ پریدگی ناسالمی داشت
[ترجمه ترگمان]صورت استخوانی استخوانی داشت و رنگ پریدگی بیمارگونه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صورت استخوانی استخوانی داشت و رنگ پریدگی بیمارگونه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In the centre was a small wizened bulb like a tiny onion.
[ترجمه گوگل]در وسط یک لامپ کوچک پف شده مانند یک پیاز کوچک قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در وسط این مرکز یک حباب ریز و بزرگ مثل یک پیاز کوچک دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در وسط این مرکز یک حباب ریز و بزرگ مثل یک پیاز کوچک دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His face was remarkable: gaunt, wizened and pale, the skin pulled taut across the prominent bones.
[ترجمه گوگل]چهره او قابل توجه بود: لاغر، مات و رنگ پریده، پوست کشیده شده روی استخوان های برجسته
[ترجمه ترگمان]چهره اش قابل توجه بود: لاغر، خشک و رنگ پریده، پوستش محکم روی استخوان های برجسته کشیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چهره اش قابل توجه بود: لاغر، خشک و رنگ پریده، پوستش محکم روی استخوان های برجسته کشیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The fellow's yellow, wizened face broke into a sharp-toothed smile.
[ترجمه گوگل]چهره زرد و مات شده هموطن به لبخندی تیز دندان تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]صورت خشکیده و خشکیده این مرد به لبخند تیز و تیز بدل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صورت خشکیده و خشکیده این مرد به لبخند تیز و تیز بدل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید