• (2)تعریف: full of, or in the nature of, such humor. • مترادف: clever, humorous, waggish • مشابه: amusing, comical, droll, dry, funny, gay, jocose, jocular, sarcastic, whimsical
- a witty observation
[ترجمه گوگل] یک مشاهده شوخ [ترجمه ترگمان] مشاهده بامزه ای بود، [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. a witty poet
شاعر شوخ طبع
2. Mr. Carlson's witty introduction qualifies him as a first-rate speaker.
[ترجمه گوگل]معرفی هوشمندانه آقای کارلسون او را به عنوان یک سخنران درجه یک واجد شرایط می کند [ترجمه ترگمان]معرفی witty آقای \"کارلسون\" به عنوان یه سخنگوی درجه یک بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Fay is too slow to appreciate such witty remarks.
[ترجمه گوگل]فی برای درک چنین اظهارات شوخآمیزی بسیار کند عمل میکند [ترجمه ترگمان]فی خیلی کند است که قدر این سخنان نغز را درک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The lawyer tried to prosecute the case by being witty and thereby entertaining the jury.
[ترجمه گوگل]وکیل با شوخ طبعی و سرگرم کردن هیئت منصفه سعی کرد پرونده را تحت تعقیب قرار دهد [ترجمه ترگمان]وکیل تلاش کرد که پرونده را با بذله گو شدن تحت پی گرد قانونی قرار دهد و در نتیجه هیات منصفه را سرگرم کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I am not only witty in myself, but the cause that wit is in other men.
[ترجمه سیمیندخت] تنها من نیستم که شوخی می کنم، بلکه این شوخ طبعی در دیگر مردان هم وجود داره
|
[ترجمه گوگل]من نه تنها در خودم شوخ هستم، بلکه دلیل این شوخ طبعی در مردان دیگر است [ترجمه ترگمان]من تنها شوخی نمی کنم، بلکه علتش این است که عقل در مردان دیگر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Histories make men wise ; poems witty; the mathematics subtle; natural philosophy deep ; moral grave ; logic and rhetoric able to contend.
[ترجمه سیمیندخت] ( خواندن ) تاریخ انسان را خردمند می سازد؛ اشعار او را خوش قریحه می کند، ریاضیات او را دقیق می نماید، فلسفه طبیعی به او عمق می بخشد، اخلاقیات به او افسوس و سوگ می دهد، و منطق و فن خطابه به او قدرت متقاعدسازی دیگران را می دهد.
|
[ترجمه گوگل]تاریخ انسانها را عاقل می کند ; اشعار شوخ ریاضیات ظریف فلسفه طبیعی عمیق ; قبر اخلاقی ; منطق و بلاغت قادر به مبارزه است [ترجمه ترگمان]تواریخ را خردمند می سازد؛ شعر witty؛ ریاضیات ظریف؛ فلسفه طبیعی عمیق؛ گور اخلاقی؛ منطق و معانی بیان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A fool attempting to be witty is an object of profoundest pity.
[ترجمه سیمیندخت] یک احمق که زور می زند زیرک به نظر برسد، موجودی شایسته عمیقترین ترحم است
|
[ترجمه گوگل]یک احمق که تلاش می کند شوخ باشد، مایه تاسف عمیق است [ترجمه ترگمان]یک احمق که سعی می کند عاقل باشد، نشانه همدردی عمیقی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Better a witty fool than a foolish wit.
[ترجمه گوگل]یک احمق شوخ بهتر از یک باهوش احمق است [ترجمه ترگمان]از عقل ابلهانه بهتر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He considered himself a master of witty banter.
[ترجمه گوگل]او خود را استاد شوخ طبعی می دانست [ترجمه ترگمان]خود را استاد of witty می پنداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His plays were very good, very witty.
[ترجمه گوگل]بازی هایش خیلی خوب بود، خیلی شوخ [ترجمه ترگمان]نمایشنامه های او بسیار عالی و بسیار نغز بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She gave a witty, entertaining and articulate speech.
[ترجمه گوگل]او یک سخنرانی شوخ، سرگرم کننده و بیان کرد [ترجمه ترگمان]سخنرانی سرگرم کننده، سرگرم کننده و روشن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The play contained some very snappy/witty dialogue.
[ترجمه گوگل]این نمایشنامه حاوی دیالوگ های بسیار تند و شوخ بود [ترجمه ترگمان]این نمایش حاوی چند گفتگوی بسیار کوتاه و هوشمندانه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They were very intellectual and witty.
[ترجمه گوگل]بسیار روشنفکر و شوخ بودند [ترجمه ترگمان]آن ها بسیار روشنفکر و بذله گو بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was charming and urbane, full of witty conversation.
[ترجمه گوگل]او جذاب و شهری بود، پر از گفتگوی شوخ [ترجمه ترگمان]او بسیار جذاب و مودب و با نزاکت حرف می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The book is witty and peppered with good one-liners.
[ترجمه گوگل]این کتاب شوخآمیز و پر از تکخطهای خوب است [ترجمه ترگمان]این کتاب witty و پر از one است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. She always has a witty rejoinder to/for any question.
[ترجمه گوگل]او همیشه پاسخی شوخ به / برای هر سوالی دارد [ترجمه ترگمان]او همیشه یک پاسخ کنایه دار به هر سوالی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. He is a very witty speaker.
[ترجمه گوگل]او یک سخنران بسیار شوخ طبع است [ترجمه ترگمان]او یک سخنگوی بسیار بذله گو است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید