1. witnesses verified his claim
شهود ادعای او را تایید کردند.
2. the witnesses testified in court
شهود در دادگاه شهادت دادند.
3. to swear witnesses
شاهدان را قسم دادن
4. a parade of witnesses testified in court
یک دسته شهود در دادگاه شهادت دادند.
5. the interrogation of witnesses
بازجویی شاهدها
6. the testimony of witnesses further discredited her claim of innocence
گواهی شهود،ادعای بی گناهی او را بیشتر از درجه اعتبار ساقط کرد.
7. he wanted to intimidate the witnesses into silence
او می خواست به زور تهدید شهود را وادار به سکوت کند.
8. there was a flock of witnesses willing to testify
شمار زیادی از شهود حاضر بودند که شهادت بدهند.
9. the testimony of one of the witnesses did not correspond with the police report
گواهی یکی از شهود با گزارش پلیس همخوان نبود (مطابقت نداشت).
10. to shore up his defence, the lawyer called on two more witnesses
برای مستحکم کردن دفاعیات خود،وکیل دو شاهد دیگر را فرا خواند.
11. there are several major descrepancies between his statements and the testimony of witnesses
بین گفته های او و گواهی شهود مغایرت های عمده ای وجود دارد.