witness box

/ˈwɪtnəsˈbɑːks//ˈwɪtnəsbɒks/

معنی: دادگاه، جایگاه شهود، گواهجای
معانی دیگر: دادگاه، جایگاه شهود، گواه جای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (chiefly British) the place in a court of law from which a witness testifies; witness stand.

جمله های نمونه

1. The witness box was encased in fences.
[ترجمه گوگل]جعبه شاهد در حصارها محصور شده بود
[ترجمه ترگمان] اون جعبه شاهد هم تو حصارها پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His girlfriend had gone into the witness box and taken the oath.
[ترجمه گوگل]دوست دخترش داخل صندوق شاهد رفته بود و سوگند یاد کرده بود
[ترجمه ترگمان]دوست دخترش به جایگاه شهود رفته و سوگند خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She thumped her hand on the witness box.
[ترجمه گوگل]دستش را روی جعبه شاهد کوبید
[ترجمه ترگمان]با مشت به جعبه شاهد ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, his appearance in the witness box in support of Gary Blissett in the John Uzzell case was plain barmy.
[ترجمه گوگل]با این حال، حضور او در جعبه شاهد در حمایت از گری بلیست در پرونده جان اوزل، کاملاً بد بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، ظاهر او در جعبه شهادت در حمایت گری Blissett در پرونده جان Uzzell barmy بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As it was, when she left the witness box she also left everyone in court in considerable doubt.
[ترجمه گوگل]همانطور که بود، هنگامی که او جعبه شاهد را ترک کرد، همه را در دادگاه با شک و تردید زیادی رها کرد
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه جعبه شاهد را ترک کرد همه را با شک و تردید تنها گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hodgson was in the witness box yesterday for the first time in the trial - now in its fifth week.
[ترجمه گوگل]هاجسون دیروز برای اولین بار در دادگاه - اکنون در پنجمین هفته خود - در جعبه شاهد حضور داشت
[ترجمه ترگمان]هاجسون دیروز برای اولین بار در دادگاه، اکنون در پنجمین هفته خود، در جایگاه شهود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As the Inspector stepped out of the witness box I felt confident enough to look him straight in the eye.
[ترجمه گوگل]وقتی بازرس از جعبه شاهد بیرون آمد، من به اندازه کافی مطمئن بودم که مستقیم در چشمان او نگاه کنم
[ترجمه ترگمان]همان طور که بازرس از جعبه شاهد بیرون آمد، مطمئن بودم که به اندازه کافی مطمئن هستم که مستقیما به چشم او نگاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The witness was put in the witness box by the counsel.
[ترجمه گوگل]وکیل، شاهد را در جعبه شاهد قرار داد
[ترجمه ترگمان]شاهد در جایگاه شهود قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A crying cicada was helped into the witness box next to the judge.
[ترجمه گوگل]سیکادی که گریه می کرد به جعبه شاهد در کنار قاضی کمک شد
[ترجمه ترگمان]جیرجیرک گریان به جایگاه شهود در کنار قاضی کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The District Attorney walked over witness box where Camillo Stela had been sworn in.
[ترجمه گوگل]دادستان منطقه از جعبه شاهدی که کامیلو استلا در آن سوگند یاد کرده بود عبور کرد
[ترجمه ترگمان]دادستان در جایگاه شهود قرار گرفت که Camillo در آن سوگند یاد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The witness is recalled to the witness box.
[ترجمه گوگل]شاهد به صندوق شاهد فراخوانده می شود
[ترجمه ترگمان]شاهد به جایگاه شهود فراخوانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The witness box was encased in strong glass.
[ترجمه گوگل]جعبه شاهد در شیشه محکمی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]جعبه شاهد در شیشه قوی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was rather severely handled in the witness box.
[ترجمه گوگل]او در جعبه شاهد به شدت مورد برخورد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او در جایگاه شهود او را به سختی اداره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Libel plaintiffs are virtually obliged to go into the witness box.
[ترجمه گوگل]شاکیان افترا عملاً موظف هستند به جعبه شاهد بروند
[ترجمه ترگمان]در واقع در واقع باید در جایگاه شهود شرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دادگاه (اسم)
bar, court, forum, courtroom, courthouse, witness box

جایگاه شهود (اسم)
witness box

گواهجای (اسم)
witness box

انگلیسی به انگلیسی

• stand in which a witness testifies in court
in a court of law, the witness box or witness stand is the place where people stand or sit when they give evidence.

پیشنهاد کاربران

جایگاه هیئت منصفه ( کامن لاو ) ، جایگاه شهود
جایگاه شاهد در دادگاه

بپرس