1. The witness box was encased in fences.
[ترجمه گوگل]جعبه شاهد در حصارها محصور شده بود
[ترجمه ترگمان] اون جعبه شاهد هم تو حصارها پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His girlfriend had gone into the witness box and taken the oath.
[ترجمه گوگل]دوست دخترش داخل صندوق شاهد رفته بود و سوگند یاد کرده بود
[ترجمه ترگمان]دوست دخترش به جایگاه شهود رفته و سوگند خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She thumped her hand on the witness box.
4. However, his appearance in the witness box in support of Gary Blissett in the John Uzzell case was plain barmy.
[ترجمه گوگل]با این حال، حضور او در جعبه شاهد در حمایت از گری بلیست در پرونده جان اوزل، کاملاً بد بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، ظاهر او در جعبه شهادت در حمایت گری Blissett در پرونده جان Uzzell barmy بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. As it was, when she left the witness box she also left everyone in court in considerable doubt.
[ترجمه گوگل]همانطور که بود، هنگامی که او جعبه شاهد را ترک کرد، همه را در دادگاه با شک و تردید زیادی رها کرد
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه جعبه شاهد را ترک کرد همه را با شک و تردید تنها گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Hodgson was in the witness box yesterday for the first time in the trial - now in its fifth week.
[ترجمه گوگل]هاجسون دیروز برای اولین بار در دادگاه - اکنون در پنجمین هفته خود - در جعبه شاهد حضور داشت
[ترجمه ترگمان]هاجسون دیروز برای اولین بار در دادگاه، اکنون در پنجمین هفته خود، در جایگاه شهود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As the Inspector stepped out of the witness box I felt confident enough to look him straight in the eye.
[ترجمه گوگل]وقتی بازرس از جعبه شاهد بیرون آمد، من به اندازه کافی مطمئن بودم که مستقیم در چشمان او نگاه کنم
[ترجمه ترگمان]همان طور که بازرس از جعبه شاهد بیرون آمد، مطمئن بودم که به اندازه کافی مطمئن هستم که مستقیما به چشم او نگاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The witness was put in the witness box by the counsel.
[ترجمه گوگل]وکیل، شاهد را در جعبه شاهد قرار داد
[ترجمه ترگمان]شاهد در جایگاه شهود قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A crying cicada was helped into the witness box next to the judge.
[ترجمه گوگل]سیکادی که گریه می کرد به جعبه شاهد در کنار قاضی کمک شد
[ترجمه ترگمان]جیرجیرک گریان به جایگاه شهود در کنار قاضی کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The District Attorney walked over witness box where Camillo Stela had been sworn in.
[ترجمه گوگل]دادستان منطقه از جعبه شاهدی که کامیلو استلا در آن سوگند یاد کرده بود عبور کرد
[ترجمه ترگمان]دادستان در جایگاه شهود قرار گرفت که Camillo در آن سوگند یاد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The witness is recalled to the witness box.
[ترجمه گوگل]شاهد به صندوق شاهد فراخوانده می شود
[ترجمه ترگمان]شاهد به جایگاه شهود فراخوانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The witness box was encased in strong glass.
[ترجمه گوگل]جعبه شاهد در شیشه محکمی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]جعبه شاهد در شیشه قوی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was rather severely handled in the witness box.
[ترجمه گوگل]او در جعبه شاهد به شدت مورد برخورد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او در جایگاه شهود او را به سختی اداره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Libel plaintiffs are virtually obliged to go into the witness box.
[ترجمه گوگل]شاکیان افترا عملاً موظف هستند به جعبه شاهد بروند
[ترجمه ترگمان]در واقع در واقع باید در جایگاه شهود شرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید