1. The novel centres around a witless father who is continually being conned by his three children.
[ترجمه گوگل]این رمان حول محور پدری بی هوش است که مدام توسط سه فرزندش فریب خورده است
[ترجمه ترگمان]این رمان حول یک پدر witless که پیوسته توسط سه فرزندش هدایت می شود، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I was scared witless the last time Tina drove me down to London.
[ترجمه گوگل]آخرین باری که تینا مرا به لندن رساند، بیهوش ترسیدم
[ترجمه ترگمان]از آخرین باری که تینا مرا به لندن می برد ترسیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. No, I lie, not frightened - just terrified witless.
[ترجمه گوگل]نه، من دروغ می گویم، نه ترسیده ام - فقط بی هوش هستم
[ترجمه ترگمان]نه، من دروغ می گویم، نه وحشت زده - فقط هاج و واج مانده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Instead, it leads into a witless bridging sequence that connects a half-dozen individual drearily derivative fantasy and science-fiction stories.
[ترجمه گوگل]درعوض، به یک توالی پل زدنی بیهدف منتهی میشود که نیمی از داستانهای فانتزی و علمی-تخیلی مشتق وحشتناک فردی را به هم متصل میکند
[ترجمه ترگمان]در عوض، به یک ترتیب پل زدن احمقانه منتهی می شود که یک داستان تخیلی و داستان های علمی تخیلی را به دوازده نفر متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Most of us, frankly, are witless dupes to nature when the question is a baby.
[ترجمه گوگل]رک و پوست کنده بگویم، بسیاری از ما فریبهای بیمعنای طبیعت را میزنیم، وقتی که سؤال یک نوزاد است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ما، صراحتا، وقتی که این سوال یک بچه است، witless به طبیعت witless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And your witless behaviour is causing me more trouble in the end.
[ترجمه گوگل]و رفتار نابخردانه شما در نهایت باعث دردسر بیشتر من می شود
[ترجمه ترگمان]و رفتار witless باعث دردسر بیشتر من شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The human actors are in a witless sitcom part of the time, and lot of the rest of their time is spent running in slo-mo away from explosions, although--hello!--you can't outrun an explosion.
[ترجمه گوگل]هنرپیشههای انسانی در بخشی از زمان در یک کمدی کمهوشی هستند، و بسیاری از زمان باقیماندهشان در حال دویدن به دور از انفجارها میگذرد، اگرچه -- سلام! -- شما نمیتوانید از انفجار پیشی بگیرید
[ترجمه ترگمان]بازیگران انسان، به عنوان بخشی از زمان، in هستند و بسیاری از بقیه زمان خود را صرف دویدن در slo - mo از انفجار می کنند، هر چند - سلام! - نمی توانید از یک انفجار جان سالم به در ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. While this scares companies witless, they also depend heavily on open intranets to generate and share critical knowledge.
[ترجمه گوگل]در حالی که این امر شرکت ها را بیهوده می ترساند، آنها همچنین به شدت به اینترانت های باز برای تولید و به اشتراک گذاری دانش حیاتی وابسته هستند
[ترجمه ترگمان]در حالی که این شرکت ها witless هستند، به شدت وابسته به intranets آزاد هستند تا دانش انتقادی تولید کنند و به اشتراک بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. One day, this witless gentleman got a rather strange idea.
[ترجمه گوگل]یک روز، این آقای بی شعور ایده نسبتاً عجیبی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]یک روز این پیرمرد احمق فکر عجیبی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The witless, end-of-history triumphalism that shaped western attitudes in the post-Cold War era is nowhere more misplaced than in regard to China.
[ترجمه گوگل]پیروزی بیهوده و پایان تاریخ که نگرش های غرب را در دوران پس از جنگ سرد شکل داد، هیچ جا به اندازه چین نابجا نیست
[ترجمه ترگمان]The، of و end که نگرش های غربی را در دوران پس از جنگ سرد شکل داده اند، در هیچ جا نابجا و نابجا از نسبت به چین نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A pestilence on the witless little dunce!
12. Watching an insipid and familiarly witless England side capitulate to Spain, those other European rank underachievers?
[ترجمه گوگل]در حال تماشای تسلیم یک تیم بیمعرفت و بیهوش انگلیسی در مقابل اسپانیا، آن دسته از کمتوانهای اروپایی دیگر؟
[ترجمه ترگمان]که an و insipid و witless انگلیس را به اسپانیا و آن other دیگر اروپایی نگاه می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Two hours dragged by, Old Daddy, witless with age, sat silent, his back bent like a bow and his inflamed eyes dripping slowly on to the floor.
[ترجمه گوگل]دو ساعت بعد، بابای پیر که سنش کم عقل بود، ساکت نشسته بود، کمرش مثل کمان خم شده بود و چشمان ملتهبش به آرامی روی زمین می چکید
[ترجمه ترگمان]دو ساعت به طول انجامید و پدر پیر هاج و واج مانده بود و سرش مثل کمان خم شده بود و چشمان ملتهب او آهسته روی زمین می چکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Scared witless, Pian-pian is simply frozen in her dance pose like a statue, as she continues to stare stupidly at the two just-fallen guards with wide-open eyes.
[ترجمه گوگل]پیان پیان که بیهوش میترسد، به سادگی در حالت رقص خود مانند یک مجسمه یخ زده است، در حالی که همچنان با چشمانی باز به دو نگهبان تازه سقوط کرده خیره میشود
[ترجمه ترگمان]هاج و واج مانده بود که با چشمان باز به دو نگهبان که افتاده بودند زل بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. For the witless gutsiness of past policies, it should be noted that the current major opposition party, the Liberal Democratic party, is very much answerable.
[ترجمه گوگل]به دلیل جسارت بیهوده سیاست های گذشته، باید توجه داشت که حزب اصلی مخالف فعلی، حزب لیبرال دموکرات، بسیار پاسخگو است
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که حزب مخالف اصلی، حزب لیبرال لیبرال، بسیار جوابگو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید