withy

/ˈwɪði//ˈwɪði/

معنی: بید، درخت بید، ترکه بید
معانی دیگر: رجوع شود به: withe

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: withies
• : تعریف: withe.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: composed or characteristic of withes; strong; pliable.

(2) تعریف: wiry; agile.

جمله های نمونه

1. Originally the rope was made of withies, this material later being replaced by hemp.
[ترجمه گوگل]در اصل طناب از خمیر ساخته شده بود، این ماده بعداً با کنف جایگزین شد
[ترجمه ترگمان]در ابتدا طناب از withies ساخته شد و این ماده بعدا با کنف جایگزین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cable is withy and strong enough to hold such weight.
[ترجمه گوگل]کابل به اندازه کافی ضخیم و محکم است که بتواند چنین وزنی را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]کابل به اندازه کافی قوی و قوی است که بتواند چنین وزنی را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Elan. . . I think I'm in love withy.
[ترجمه گوگل]ایلان فکر کنم عاشقم
[ترجمه ترگمان] elan … فکر کنم عاشق \"withy\" ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The proposal buys those feel exquisite, of withy function beautiful.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد خرید کسانی که احساس نفیس، با عملکرد زیبا
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد باعث می شود که آن ها احساس عالی بودن (of)را زیبا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hemp of qualitative cloth of qualitative, cotton withy let rectified a bedroom to be full of the sweet move that cannot resist.
[ترجمه گوگل]کنف پارچه‌ای باکیفیت و پنبه‌ای باکیفیت، اجازه می‌دهد اتاق خواب را اصلاح کند تا پر از حرکت شیرینی باشد که نمی‌تواند در برابر آن مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]Hemp، از لباس های کیفی و کیفی، اجازه می دهد یک اتاق خواب برای پر کردن از حرکت شیرینی که نمی تواند مقاومت کند را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Withy Marina Silva's resignation as Brazil's environment minister, the Amazon hb lost a great champion.
[ترجمه گوگل]با استعفای مارینا سیلوا از سمت وزیر محیط زیست برزیل، آمازون hb یک قهرمان بزرگ را از دست داد
[ترجمه ترگمان]withy مارینا سیلوا، به عنوان وزیر محیط زیست برزیل، قهرمان بزرگی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their paint film is withy and full, on 1000 kinds of color can offer an alternative, and be accorded with completely indoor the environmental protection requirement that decorate.
[ترجمه گوگل]فیلم رنگ آنها با رنگ و پر است، روی 1000 نوع رنگ می تواند جایگزینی ارائه دهد و با الزامات حفاظت از محیط زیست که تزئین می کند کاملاً در داخل خانه مطابقت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]فیلم رنگ آن ها withy و پر است، در ۱۰۰۰ نوع رنگ می تواند یک جایگزین ارائه کند و با الزامات حفاظت از محیط زیست که تزیین می کند مطابقت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Withy is used to make baskets.
[ترجمه گوگل]از Withy برای ساخت سبد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]withy برای درست کردن سبدهای استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Want to accomplish: Withy, force, have oxygen, the comprehensive campaign of 3 parts.
[ترجمه گوگل]می خواهید انجام دهید: Withy، زور، اکسیژن داشته باشید، کمپین جامع 3 قسمتی
[ترجمه ترگمان]می خواهید انجام دهید: withy، نیرو، اکسیژن، کمپین جامع ۳ بخش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A bullet can bring withy breakdown because of its energy in a small range, on a layer of the layer in the flexibility to play outside, and when to shatter the bullet not to interfere.
[ترجمه گوگل]یک گلوله به دلیل انرژی آن در یک برد کوچک، روی لایه ای از لایه در انعطاف پذیری برای بازی در خارج، و زمانی که گلوله را خرد کند تا تداخل نداشته باشد، می تواند با شکست مواجه شود
[ترجمه ترگمان]یک گلوله می تواند به دلیل انرژی خود در یک محدوده کوچک، بر روی یک لایه از لایه در انعطاف پذیری برای بازی در بیرون، و در زمان شکستن گلوله ای که نباید تداخل کند را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Forbidden This link require your certificate. Please contact withy. . .
[ترجمه گوگل]ممنوعه این پیوند به گواهی شما نیاز دارد لطفا با بای تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]این پیوند به گواهی شما نیاز دارد لطفا با withy تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To cold good material pledges He Jie has the withy feeling that can increase it with soft adornment, build islands to go vacationing the romantic feeling like.
[ترجمه گوگل]برای سرد کردن وعده های مواد خوب، He Jie دارای احساسی است که می تواند آن را با تزئینات ملایم افزایش دهد، جزیره هایی بسازد تا به تعطیلات با احساس رمانتیک بروید
[ترجمه ترگمان]برای اینکه بتواند به تعهدات خود عمل کند، احساس withy را دارد که می تواند آن را با زیور آلات نرم افزایش دهد، جزایر را بسازد تا به خاطر احساسی که احساس می کند به تعطیلات برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To investigate the effect of biofeedback and relaxation therapy on the functional recovery of the stoke patients withy depression.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بیوفیدبک و آرامش درمانی بر بهبود عملکردی بیماران مبتلا به استوک با افسردگی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر درمان biofeedback و تمدد اعصاب بر بهبود کارکردی of stoke منجر به افسردگی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If your price is competitive, quality superior and delivery acceptable, we'll place large orders withy you!
[ترجمه گوگل]اگر قیمت شما رقابتی، کیفیت برتر و تحویل قابل قبول است، ما سفارشات بزرگی را با شما انجام می دهیم!
[ترجمه ترگمان]اگر قیمت شما رقابتی باشد، کیفیت بالا و تحویل قابل قبول است، ما دستورها زیادی به شما می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بید (اسم)
moth, willow, withy

درخت بید (اسم)
willow, withy, sallow

ترکه بید (اسم)
withy

انگلیسی به انگلیسی

• willow tree; sprout, sprig, shoot
made from sprouts, made from sprigs; flexible, pliable

پیشنهاد کاربران

بپرس