withstood

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of

جمله های نمونه

1. They have withstood heavy bombardment for many months.
[ترجمه گوگل]آنها چندین ماه در برابر بمباران های سنگین مقاومت کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها به مدت چندین ماه در برابر بمباران سنگین مقاومت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She withstood several challenges to her leadership.
[ترجمه گوگل]او در برابر چندین چالش برای رهبری خود مقاومت کرد
[ترجمه ترگمان]او چندین چالش را در رهبری او تحمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His alibi would not have withstood cross - examination .
[ترجمه گوگل]حقایق او در مقابل معاینه مقاومت نمی کرد
[ترجمه ترگمان]عذرش موجه نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They had withstood siege, hunger and deprivation.
[ترجمه گوگل]آنها در برابر محاصره، گرسنگی و محرومیت ایستادگی کرده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها مقاومت، گرسنگی و محرومیت را تحمل کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Chancellor has withstood the criticism and held firm.
[ترجمه گوگل]صدراعظم در مقابل انتقادها ایستادگی کرده و محکم ایستاده است
[ترجمه ترگمان]صدراعظم انتقادات را تحمل کرده و محکم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our troops withstood the onset of the enemy.
[ترجمه گوگل]نیروهای ما در مقابل حمله دشمن ایستادگی کردند
[ترجمه ترگمان]قشون ما حمله دشمن را تحمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Under the Maccabeans they withstood the attempts of Antiochus to overcome their country and shatter their religion.
[ترجمه گوگل]در زمان مکابیان، آنها در برابر تلاش های آنتیوخوس برای غلبه بر کشورشان و در هم شکستن دین آنها ایستادگی کردند
[ترجمه ترگمان]در زمان the، آن ها تلاش های of برای غلبه بر کشورشان را تحمل کرده و religion را از بین بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But Jason withstood the fearful creatures as a great rock in the sea withstands the waves.
[ترجمه گوگل]اما جیسون در برابر موجودات ترسناک مقاومت کرد، همانطور که یک صخره بزرگ در دریا در برابر امواج مقاومت می کند
[ترجمه ترگمان]اما جیسون موجودات وحشتناک را همچون صخره ای بزرگ در دریا تاب می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He flinched but withstood the glare and held Lee's steady gaze.
[ترجمه گوگل]اخم کرد اما در مقابل تابش خیره کننده مقاومت کرد و نگاه ثابت لی را نگه داشت
[ترجمه ترگمان]او به خود پیچید اما نگاه خیره و خیره لی را تحمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The game was real physical, but we withstood everything they brought at us.
[ترجمه گوگل]بازی فیزیکی واقعی بود، اما ما در مقابل هر چیزی که آنها برایمان آوردند، مقاومت کردیم
[ترجمه ترگمان]بازی فیزیکی بود ولی ما همه چی رو تحمل کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Owens has withstood many attacks on his leadership.
[ترجمه گوگل]اونز در برابر حملات زیادی علیه رهبری خود مقاومت کرده است
[ترجمه ترگمان]اونز بسیاری از حملات به رهبری اش را تحمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Allopurinol has withstood substantial trials, and remains a standard drug for the treatment of gout.
[ترجمه گوگل]آلوپورینول در آزمایشات قابل توجهی مقاومت کرده است و همچنان یک داروی استاندارد برای درمان نقرس است
[ترجمه ترگمان]Allopurinol در برابر شکنجه شدید مقاومت کرده است و همچنان یک داروی استاندارد برای درمان نقرس باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He withstood the intrusion upon the Honiton corporation by the high churchman Sir Thomas Putt.
[ترجمه گوگل]او در برابر نفوذ سر توماس پوت، رهبر کلیسا، به شرکت هونیتون مقاومت کرد
[ترجمه ترگمان]سر تا ماس با سر تا ماس از این مزاحمت ناشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pendennis Castle, which withstood a Roundhead siege during the Civil War for five months, is only 3 miles away.
[ترجمه گوگل]قلعه پندنیس، که در طول جنگ داخلی به مدت پنج ماه در محاصره سر گرد مقاومت کرد، تنها 3 مایل دورتر است
[ترجمه ترگمان]قلعه Pendennis که در طول جنگ داخلی به مدت پنج ماه یک محاصره Roundhead را تحمل کرد، تنها ۳ مایل دورتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

مقاومت کرد_پشت سر گذاشت
این فعل گذشته ی فعل withstand هستش که به معنا های زیر به کار میره :
تاب اوردن ، مقاومت کردن ، ایستادگی کردن در برابر ، تحمل کردن ، مخالفت کردن ، استقامت ورزیدن

بپرس