**🔸 معادل فارسی**: 
- رسمی: **بدون قید و شرط**، **مطلقاً**، **کاملاً**
- محاوره: **بی چون و چرا**، **صددرصد**، **کامل و کُلی**
- - -
**🔸 تعریف ها**:
۱. ** ( مطلق/بی قید ) **:
... [مشاهده متن کامل]
توصیف عملی که بدون هیچ شرط، محدودیت، یا استثنایی انجام می شود.
مثال:
 - *She accepted the offer without qualification. *  
�او پیشنهاد را **بدون هیچ قید و شرطی** پذیرفت. �
۲. ** ( علمی/حرفه ای ) **:
در متون آکادمیک یا حقوقی، اشاره به بیانیه ای که هیچ محدودیت یا توضیح اضافه ندارد.
مثال:
 - *This theory is accepted without qualification in physics. *  
�این نظریه در فیزیک **کاملاً پذیرفته شده**
**🔸 مترادف ها**:
unconditionally – absolutely – entirely – wholly 
- رسمی: **بدون قید و شرط**، **مطلقاً**، **کاملاً**
- محاوره: **بی چون و چرا**، **صددرصد**، **کامل و کُلی**
- - -
**🔸 تعریف ها**:
۱. ** ( مطلق/بی قید ) **:
... [مشاهده متن کامل]
توصیف عملی که بدون هیچ شرط، محدودیت، یا استثنایی انجام می شود.
مثال:
�او پیشنهاد را **بدون هیچ قید و شرطی** پذیرفت. �
۲. ** ( علمی/حرفه ای ) **:
در متون آکادمیک یا حقوقی، اشاره به بیانیه ای که هیچ محدودیت یا توضیح اضافه ندارد.
مثال:
�این نظریه در فیزیک **کاملاً پذیرفته شده**
**🔸 مترادف ها**:
بدون قید و شرط – بدون هیچ تغییری
مثال: The plan was approved without qualification = آن طرح بدون هیچ تغییری پذیرفته شد
مثال: The plan was approved without qualification = آن طرح بدون هیچ تغییری پذیرفته شد