• : تعریف: certainly; positively. • مشابه: by all means
- Without fail I will meet you at two o'clock.
[ترجمه آرین] بی برو برگرد ( حتماً ) ساعت دو شما را میبینم.
|
[ترجمه یگانه] بدون شک و تردید ، ساعت دو شما را ملاقات خواهم کرد .
|
[ترجمه گوگل] بدون شکست من شما را در ساعت دو ملاقات خواهم کرد [ترجمه ترگمان] بدون شکست شما را ساعت دو ملاقات خواهم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Resolve to perform what you ought; perform without fail what you resolve.
[ترجمه گوگل]تصمیم بگیرید آنچه را که باید انجام دهید آنچه را که حل می کنید بدون شکست انجام دهید [ترجمه ترگمان]مصمم شوید که آنچه را که باید انجام دهید اجرا کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I want that work finished by tomorrow, without fail!
[ترجمه گوگل]من می خواهم که آن کار تا فردا بدون شکست تمام شود! [ترجمه ترگمان]من می خواهم این کار تا فردا تمام شود، بی آن که شکست بخورم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Tim visits his mother every day without fail.
[ترجمه شیوا] تیم بی بروبرگرد هر روز به دیدن مادرش میرود
|
[ترجمه گوگل]تیم هر روز بدون شکست به دیدن مادرش می رود [ترجمه ترگمان]تیم هر روز از مادرش دیدن می کند، بدون اینکه شکست بخورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I want you here by two o'clock without fail.
[ترجمه گوگل]من تو را تا ساعت دو اینجا میخواهم بیشک [ترجمه ترگمان]من از شما می خواهم تا ساعت دو بعد از ظهر اینجا باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He writes every week without fail.
[ترجمه گوگل]او هر هفته بدون شکست می نویسد [ترجمه ترگمان]او هر هفته می نویسد بدون اینکه شکست بخورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I'll be there at two o'clock without fail.
[ترجمه گوگل]من ساعت دو آنجا خواهم بود [ترجمه ترگمان]ساعت دو بعد از ظهر آنجا خواهم بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The chief criminals shall be punished without fail.
[ترجمه گوگل]جنایتکاران اصلی بدون قصور مجازات خواهند شد [ترجمه ترگمان]The بدون شکست مجازات خواهند شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Be there at nine o'clock, without fail.
[ترجمه گوگل]بدون شکست ساعت نه آنجا باشید [ترجمه ترگمان]ساعت نه آنجا باشید، بدون استثنا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. On the 30th you must without fail hand in some money for Alex.
[ترجمه گوگل]در روز 30 باید بدون شکست مقداری پول برای الکس تحویل دهید [ترجمه ترگمان]تو ۳۰ سالگیت باید یه کم پول برای \"الکس\" بدست بیاری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Each year, without fail, a new set of alienating words and phrases is put into currency.
[ترجمه گوگل]هر سال، بدون شکست، مجموعه جدیدی از کلمات و عبارات بیگانه به ارز وارد می شود [ترجمه ترگمان]هر سال، بدون شکست، مجموعه جدیدی از کلمات و عبارات بیگانه به پول رایج تبدیل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Danny comes over every Sunday without fail.
[ترجمه گوگل]دنی هر یکشنبه بدون شکست می آید [ترجمه ترگمان]دنی هر یکشنبه میاد بدون اینکه شکست بخوره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. General Principles Always, and without fail, remove dead, diseased and ailing wood, and spindly, feeble growth.
[ترجمه گوگل]اصول کلی همیشه و بدون نقص، چوب مرده، بیمار و بیمار و رشد ضعیف و دوکی را حذف کنید [ترجمه ترگمان]اصول کلی همیشه و بدون شکست، از بین بردن چوب مرده، بیمار و بیمار و رشد ضعیف و باریک آن جلوگیری می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Travis was, without fail, always there too.
[ترجمه گوگل]تراویس، بدون شکست، همیشه آنجا بود [ترجمه ترگمان]تراویس \"بدون شکست هم بود، همیشه هم اونجا بود\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You must take the medication every day without fail.
[ترجمه گوگل]شما باید دارو را هر روز بدون شکست مصرف کنید [ترجمه ترگمان]تو باید هر روز مصرف دارو رو بدون شکست بخوری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• beyond a doubt, for sure; precisely
پیشنهاد کاربران
همیشه - always
بدون استثناء مثال؛ She always arrives at work on time, without fail. A person might say, “He without fail finishes his daily workout. ” In a discussion about a reliable friend, someone might comment, “She’s always there for me, without fail. ”
همیشه
2 تا معنی داره : 1 - همیشه 2 - وقتی به کسی چیزی میگیم و همراهش از این عبارت استفاده میکنیم یعنی اون شخص حتما باید اون کار رو انجام بده