without delay

جمله های نمونه

1. All these measures must be carried through without delay.
[ترجمه گوگل]همه این اقدامات باید بدون تاخیر انجام شود
[ترجمه ترگمان]تمام این اقدامات باید بدون تاخیر انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If symptoms persist, consult a doctor without delay.
[ترجمه گوگل]در صورت تداوم علائم، بدون تاخیر با پزشک مشورت کنید
[ترجمه ترگمان]اگر علائم پافشاری کنند، بدون تاخیر به پزشک مراجعه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We'll send you a quote without delay.
[ترجمه گوگل]ما بدون معطلی قیمت را برای شما ارسال می کنیم
[ترجمه ترگمان]یه نقل قول بدون تاخیر برات می فرستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Report it to the police without delay .
[ترجمه گوگل]بدون معطلی آن را به پلیس گزارش دهید
[ترجمه ترگمان]بدون معطلی گزارش را به پلیس گزارش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Kindly remit us the balance without delay.
[ترجمه گوگل]لطفا موجودی را بدون معطلی به ما برسانید
[ترجمه ترگمان]لطفا بدون معطلی پول را به ما بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This situation needs to be tackled without delay.
[ترجمه گوگل]این وضعیت باید بدون تاخیر حل شود
[ترجمه ترگمان]این وضعیت باید بدون معطلی حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They must restore normal services without delay.
[ترجمه گوگل]آنها باید خدمات عادی خود را بدون تاخیر بازگردانند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید خدمات عادی را بدون معطلی تحویل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Please send him the information without delay.
[ترجمه گوگل]لطفا بدون معطلی اطلاعات را برای او ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا بدون تاخیر اطلاعات رو براش بفرست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bush promised to sign the bill without delay.
[ترجمه گوگل]بوش قول داد که لایحه را بدون تاخیر امضا کند
[ترجمه ترگمان]بوش قول داد بدون معطلی این لایحه را امضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Take it out into the garden again then, without delay.
[ترجمه گوگل]سپس آن را بدون معطلی دوباره به باغ ببرید
[ترجمه ترگمان]آن را بدون تاخیر به باغ ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His government was expected to start work without delay on a new constitution enshrining a pluralist democratic system.
[ترجمه گوگل]انتظار می رفت که دولت او بدون تأخیر قانون اساسی جدیدی را آغاز کند که نظام دموکراتیک کثرت گرا را تثبیت کند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رفت که دولت او کار خود را بدون تاخیر در قانون اساسی جدید که یک سیستم دموکراتیک کثرت گرا باشد آغاز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Without delay, the fire-fighters gave up the unequal struggle to contain the leaping flames.
[ترجمه گوگل]آتش نشانان بدون معطلی از مبارزه نابرابر برای مهار شعله های آتش دست کشیدند
[ترجمه ترگمان]آتش بدون تاخیر، آتش آتش در تلاش بود تا جلوی شعله های آتش را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You are strongly advised to consult a solicitor without delay to act for you in your appeal.
[ترجمه گوگل]اکیداً به شما توصیه می‌شود که بدون تأخیر با یک وکیل مشورت کنید تا در درخواست تجدیدنظرتان برای شما اقدام کند
[ترجمه ترگمان]به شدت توصیه می شود که بدون معطلی با یک مشاور مشورت کنید و درخواست خود را برای شما عملی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was built without delay, a short distance into Tennison Road, alongside a small market garden.
[ترجمه گوگل]بدون معطلی، در فاصله کوتاهی به جاده تنیسون، در کنار یک باغ بازار کوچک ساخته شد
[ترجمه ترگمان]این ساختمان بدون معطلی ساخته شده بود، فاصله کوتاهی در جاده Tennison در کنار یک باغ کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Without delay we sped by cab to his cooperative apartment on the Upper West Side.
[ترجمه گوگل]بدون معطلی با تاکسی به آپارتمان تعاونی او در سمت بالا غربی رفتیم
[ترجمه ترگمان]بدون این که تاخیر کنیم با سرعت به طرف آپارتمان his در طبقه بالای غرب حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• without postponing, without detaining, without hesitation, immediately

پیشنهاد کاربران

بپرس