withholding tax

/wɪðˈhoʊldɪŋˈtæks//wɪðˈhəʊldɪŋtæks/

(امریکا) مالیات کسر شده از حقوق ماهیانه، مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a tax on income that is deducted from an employee's wages or salary by an employer who conveys it directly to the government; withholding.

جمله های نمونه

1. The discount does not attract withholding tax under s34 whereas interest payable to the institutional holder usually would.
[ترجمه گوگل]این تخفیف تحت s34 مالیات تکلیفی را جذب نمی‌کند، در حالی که معمولاً سود قابل پرداخت به دارنده مؤسسه‌ای انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]تخفیف مالیات را تحت فشار قرار نمی دهد در حالی که بهره قابل پرداخت به دارنده سازمانی معمولا خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And more decisively, they imposed a withholding tax to deter foreign residents from buying domestic deutschmark bonds.
[ترجمه گوگل]و قاطع‌تر، آنها برای جلوگیری از خرید اوراق قرضه آلمانی داخلی، مالیات مقرون به صرفه‌ای وضع کردند
[ترجمه ترگمان]و با اطمینان بیشتر، آن ها یک مالیات ماهانه برای ترساندن شهروندان خارجی از خرید اوراق قرضه خانوادگی داخلی وضع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Offshore companies are exempt from exchange controls and withholding tax.
[ترجمه گوگل]شرکت های فراساحلی از کنترل صرافی و مالیات تکلیفی معاف هستند
[ترجمه ترگمان]شرکت های دریایی از کنترل های ارزی و خودداری از مالیات معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The withholding tax will not apply to individual investors.
[ترجمه گوگل]مالیات تکلیفی برای سرمایه گذاران فردی اعمال نمی شود
[ترجمه ترگمان]مالیات ماهانه به سرمایه گذاران فردی اعمال نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Shall we pay withholding tax for royalty expenses paid to overseas company?
[ترجمه گوگل]آیا برای هزینه های حق امتیازی که به شرکت خارج از کشور پرداخت می شود، مالیات تکلیفی بپردازیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا باید مالیات مخارج خانواده های سلطنتی را که به شرکت خارج از کشور پرداخت می شود پرداخت کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A withholding tax is withheld from a foreign corporation and levied on interest paid on loans.
[ترجمه گوگل]مالیات تکلیفی از یک شرکت خارجی کسر می شود و از سود پرداختی وام اخذ می شود
[ترجمه ترگمان]یک مالیات ماهانه که از یک شرکت خارجی منع می شود و بر سود وام هایی که پرداخت می شود، اخذ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dividend withholding tax rate is 1 8% for dividends paid to a Danish limited company owning less than 20% of the share capital in the dividend paying Danish company.
[ترجمه گوگل]نرخ مالیات کسر سود سهام برای سود سهام پرداخت شده به یک شرکت محدود دانمارکی که کمتر از 20 درصد از سرمایه سهام شرکت دانمارکی پرداخت کننده سود سهام را در اختیار دارد، 18 درصد است
[ترجمه ترگمان]نرخ مالیات سود سهام برابر با ۸ % برای سود سهام پرداخت شده به یک شرکت محدود دانمارکی است که کم تر از ۲۰ % سرمایه مشترک سهام سود سهام شرکت دانمارکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thailand introduced a withholding tax on foreign purchases of government bonds last week, and Brazil on Monday increased an existing tax on foreign bond buyers to 6 percent from 4 percent.
[ترجمه گوگل]تایلند هفته گذشته مالیات مقطوع بر خرید خارجی اوراق قرضه دولتی را وضع کرد و برزیل نیز روز دوشنبه مالیات موجود بر خریداران اوراق قرضه خارجی را از 4 درصد به 6 درصد افزایش داد
[ترجمه ترگمان]تایلند مالیات خودداری از خریده ای خارجی اوراق قرضه دولتی را هفته گذشته معرفی کرد و برزیل روز دوشنبه مالیات موجود بر خریداران اوراق قرضه خارجی را به ۶ درصد از ۴ درصد افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Simultaneously, the withholding tax agent is allowed to deduct the publication fee and donation as according to the calculation method of advertising fee.
[ترجمه گوگل]همزمان، عامل مالیات مقطوع مجاز است طبق روش محاسبه حق الزحمه تبلیغات، حق نشر و اهداء را کسر نماید
[ترجمه ترگمان]همزمان، نماینده مالیات ماهانه مجاز به کسر هزینه انتشار و پرداخت مطابق با روش محاسبه هزینه تبلیغاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To deduct ( withholding tax ) from an employee's salary.
[ترجمه گوگل]کسر (مالیات کسر شده) از حقوق کارمند
[ترجمه ترگمان]کسر مالیات (امتناع از مالیات)از حقوق یک کارمند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Like the withholding tax imposed on dividends, the branch profits tax is subject to reduction or elimination pursuant to the terms of applicable tax treaties.
[ترجمه گوگل]مانند مالیات تکلیفی که بر سود سهام اعمال می شود، مالیات بر سود شعب طبق شرایط معاهدات مالیاتی قابل اعمال کاهش یا حذف می شود
[ترجمه ترگمان]مانند مالیات خودداری که بر سود سهام تحمیل می شود، مالیات سود شعبه در پی کاهش یا حذف مطابق با شرایط پیمانه ای مالیاتی قابل اجرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is there any withholding tax liability for the expenses paid to overseas company overseas quality inspection?
[ترجمه گوگل]آیا برای هزینه های پرداخت شده به شرکت های خارج از کشور بازرسی کیفیت در خارج از کشور تعهدی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ مسیولیت مالیاتی برای هزینه های پرداخت شده به بازرسی کیفیت خارج از کشور به خارج از کشور وجود ندارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As a result, they suffer the full rate of withholding tax on dividends from foreign subsidiaries.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، آنها از نرخ کامل مالیات مقطوع بر سود سهام شرکت های تابعه خارجی رنج می برند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، آن ها از نرخ کامل امتناع از مالیات بر سود سهام از شرکت های تابعه خارجی رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Income on any overseas assets backing this policy may be paid subject to a local withholding tax.
[ترجمه گوگل]درآمد هر یک از دارایی های خارج از کشور که این سیاست را پشتیبانی می کند ممکن است مشمول مالیات مقطوع محلی پرداخت شود
[ترجمه ترگمان]درآمد در هر کدام از دارایی های خارجی که از این سیاست پشتیبانی می کنند ممکن است مشمول مالیات سرانه محلی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One component of the tax reform had already been abandoned, namely the withholding tax on most forms of savings and investments.
[ترجمه گوگل]یکی از اجزای اصلاحات مالیاتی قبلاً کنار گذاشته شده بود، یعنی مالیات تکلیفی بر اکثر اشکال پس‌انداز و سرمایه‌گذاری
[ترجمه ترگمان]یکی از اجزای اصلاحات مالیاتی قبلا رها شده بود، یعنی مالیات خودداری از اغلب اشکال پس انداز و سرمایه گذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] مالیات تکلیفی (کسر مالیات قبل از پرداخت حقوق و دستمزد)

انگلیسی به انگلیسی

• in the united states, withholding tax is a proportion of an employee's salary that their employer pays direct to the government as part of the employee's income tax.

پیشنهاد کاربران

بپرس