withholder


دریغ کننده

جمله های نمونه

1. A taxpayer or withholder may handle the tax filing or send the statement of the remitted and withheld or collected and remitted taxes by post or data message.
[ترجمه گوگل]یک مؤدی یا دارنده مالیات می‌تواند پرونده مالیاتی را رسیدگی کند یا صورت‌حساب مالیات‌های حواله‌شده و کسر شده یا جمع‌آوری‌شده و پرداخت‌شده را از طریق پست یا پیام داده ارسال کند
[ترجمه ترگمان]یک مالیات دهنده یا withholder ممکن است رسیدگی به وصول مالیات را انجام داده یا بیانیه پرداخت شده را ارسال کرده و یا وصول کرده و یا وصول کرده و مالیات پرداخت نموده و یا از طریق پیام ارسال یا داده مالیات پرداخت نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The tax withheld by a withholder shall be noted on the interest settlement slip issued to a client.
[ترجمه گوگل]مالیات کسر شده توسط دارنده مالیات باید در برگه تسویه سود صادر شده برای مشتری قید شود
[ترجمه ترگمان]مالیات پرداخت نشده توسط یک withholder باید در برگه سود صادر شده به مشتری مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Article 8 A withholder conducting the interest settlement for a client shall withhold the individual income tax according to law.
[ترجمه گوگل]ماده 8- دارنده‌ای که تسویه سود مشتری را انجام می‌دهد، طبق قانون مالیات بر درآمد افراد را کسر می‌کند
[ترجمه ترگمان]ماده ۸ یک withholder که حل و فصل سود برای یک مشتری را انجام می دهد طبق قانون مالیات بر درآمد فرد را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Please present this paper to your withholder for issuing tax withholding statement, dividend voucher and relevant tax statements.
[ترجمه گوگل]لطفاً این مقاله را برای صدور صورت کسر مالیات، کوپن سود سهام و صورت‌های مالیاتی مربوط به دارنده مالیات ارائه دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا این مقاله را برای صدور حکم منع مالیات، سود تقسیمی و اظهارنامه های مالیاتی مربوطه به withholder ارائه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Article 10 A handling charge of 2% of the amount of tax withheld by a withholder shall be paid to the withholder.
[ترجمه گوگل]ماده 10 2 درصد از مبلغ مالیات کسر شده توسط دارنده مالیات باید به دارنده مالیات پرداخت شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۰: هزینه رسیدگی به ۲ % از میزان مالیات که توسط یک withholder تامین می شود باید به the پرداخت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tax amount shall be withheld by the obligatory withholder from each payment or payment due.
[ترجمه گوگل]مبلغ مالیات توسط دارنده مکلف از هر پرداخت یا پرداخت معوق کسر می شود
[ترجمه ترگمان]مبلغ مالیاتی باید از پرداخت اجباری از هر پرداخت یا پرداخت معاف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Article 98 Voluntary payment of tax by a taxpayer and payment of tax withheld by a tax withholder as provided in this Act shall each be made with a paying-in-slip completed by the payer.
[ترجمه گوگل]ماده 98- پرداخت داوطلبانه مالیات توسط مؤدی و پرداخت مالیاتی که از طرف دارنده مالیات در این قانون مقرر شده است، هر یک با فیش پرداختی تکمیل شده توسط مؤدی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۹۸ پرداخت داوطلبانه مالیات توسط مالیات دهندگان و پرداخت مالیات که از مالیات معاف نشده است، هر یک با پرداخت بهای پرداخت شده توسط پرداخت کننده اعلام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Article 7 The location for payment of motor vehicle and vessel tax shall be the place where the vehicle or vessel is registered or where the withholder is located.
[ترجمه گوگل]ماده 7- محل پرداخت مالیات وسیله نقلیه موتوری و شناور محلی است که وسیله نقلیه یا شناور در آنجا ثبت شده یا دارنده آن در آنجا واقع شده است
[ترجمه ترگمان]ماده ۷ محل پرداخت وسیله نقلیه موتوری و مالیات کشتی باید جایی باشد که در آن وسیله نقلیه یا کشتی ثبت شده باشد یا جایی که withholder در آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who withholds; someone or something that holds back, restrainer; one who refrains from giving

پیشنهاد کاربران

بپرس