withdrawn

/ˌwɪθˈdrɒn//wɪðˈdrɔːn/

اسم مفعول: withdraw، کناره گیر، انزواطلب، در خود فرورفته، قسمت سوم فعل withdraw

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past participle of withdraw.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: not easily accessible; remote.
مترادف: out-of-the-way, remote, removed
مشابه: aloof, distant, inaccessible, secluded, unapproachable

(2) تعریف: emotionally distant or unresponsive.
مترادف: aloof, distant, remote, standoffish
متضاد: outgoing
مشابه: asocial, cold, private, removed, reserved, retiring, uncommunicative, unresponsive, unsociable, unsocial

- The once cheerful, sociable young man had become quiet and withdrawn.
[ترجمه شیرین] جوانی که زمانی شاد واجتماعی بود اکنون به فردی ساکت و انزوا طلب تبدیل شده بود.
|
[ترجمه گوگل] مرد جوان خوش اخلاق و معاشرتی ساکت و گوشه گیر شده بود
[ترجمه ترگمان] جوانی شاد و اجتماعی جوان ساکت و خاموش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The book was withdrawn for the offending passages to be deleted.
[ترجمه گوگل]کتاب برای حذف قسمت های توهین آمیز پس گرفته شد
[ترجمه ترگمان]این کتاب برای حذف قسمت های offending حذف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She became withdrawn and pensive, hardly speaking to anyone.
[ترجمه گوگل]او گوشه گیر و متفکر شد و به سختی با کسی صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]خاموش شد و متفکر شد، به زحمت با کسی حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She has withdrawn her nomination as chairman.
[ترجمه گوگل]او از نامزدی خود به عنوان رئیس انصراف داده است
[ترجمه ترگمان]او نامزدی خود را به عنوان رئیس انتخاب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The funding was withdrawn after they botched up the first stage of the research.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه آنها مرحله اول تحقیق را شکست دادند، بودجه برداشته شد
[ترجمه ترگمان]این بودجه پس از آنکه مرحله اول تحقیق را خراب کردند، برداشت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Since the accident he has become withdrawn and mistrustful.
[ترجمه گوگل]از زمان تصادف، او گوشه گیر و بی اعتماد شده است
[ترجمه ترگمان]از زمان حادثه او را گرفته و بی اعتماد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All troops will be withdrawn by the end of the year.
[ترجمه گوگل]تمامی نیروها تا پایان سال جاری خارج خواهند شد
[ترجمه ترگمان]تمام نیروهای نظامی تا پایان سال عقب نشینی خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The garrison was immediately withdrawn.
[ترجمه گوگل]پادگان بلافاصله عقب نشینی شد
[ترجمه ترگمان]سربازان پادگان فورا عقب نشینی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The drug has been withdrawn from the market for further tests.
[ترجمه گوگل]این دارو برای آزمایشات بیشتر از بازار خارج شده است
[ترجمه ترگمان]این دارو برای آزمایش های بیشتر از بازار خارج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our force has been withdrawn from the danger area.
[ترجمه گوگل]نیروی ما از منطقه خطر خارج شده است
[ترجمه ترگمان]نیروی ما از منطقه خطر خارج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Copies of the magazine were withdrawn from circulation.
[ترجمه گوگل]نسخه هایی از مجله از تیراژ خارج شد
[ترجمه ترگمان]نسخه های این مجله از جریان پخش شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Two thousand troops were withdrawn from the battle zone.
[ترجمه گوگل]دو هزار نیرو از منطقه نبرد خارج شدند
[ترجمه ترگمان]دو هزار نفر از میدان نبرد دور شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Buyers have withdrawn from the market in view of the abrupt turn of the trend of prices.
[ترجمه گوگل]با توجه به چرخش ناگهانی روند قیمت ها، خریداران از بازار خارج شده اند
[ترجمه ترگمان]خریداران با توجه به تغییر ناگهانی روند قیمت ها از بازار خارج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The old coins have been withdrawn from circulation.
[ترجمه گوگل]سکه های قدیمی از گردش خارج شده است
[ترجمه ترگمان]سکه های قدیمی از جریان خارج شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They have withdrawn to a safer area.
[ترجمه گوگل]آنها به منطقه امن تری عقب نشینی کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها به یک منطقه امن تر رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Eleven million bottles of water had to be withdrawn from sale due to a health scare.
[ترجمه گوگل]یازده میلیون بطری آب به دلیل نگرانی از سلامتی از فروش خارج شد
[ترجمه ترگمان]یازده میلیون بطری آب به دلیل ترس سلامتی از فروش بیرون کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pull back; remove from; take money from the bank; take back; retire; depart; remove; take out
reserved, introverted; aloof, recluse; taken back, recalled
withdrawn is the past participle of withdraw.
someone who is withdrawn is very quiet and shy.

پیشنهاد کاربران

( مارکتینگ ) ( رفتارمصرف کننده ) کم حرف و انزواطلب
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Reserved or introverted; not wanting to engage with others 🤫
🔍 مترادف: Introverted
✅ مثال: Since the accident, she has been withdrawn, preferring to stay at home alone.
منقضی
کم حرف، کم رو، گوشه گیر، منزوی، کناره جو
withdrawn ( adj ) ( wɪ�ˈdrɔn ) =not wanting to talk to other people; extremely quiet and shy, e. g. when his wife died he became very withdrawn.
withdrawn
اجتنابی
از اعتبار ساقط شده
سابق
مثال ( withdrawn partners : شرکای سابق )
not wanting to communicate with other people
صفت
گوشه گیر، فرو رفته در خود
"When her husband died, she became very withdrawn. "
During the winter, she became depressed and withdrawn.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/withdrawn
کنار گذاشته شده
ابطال شده
کنار گیر ، گوشه گیر
خجالتی ، درونگرا، گوشه گیر
منزوی . گوشه گیر
رویگردان
منزوی
از رده خارج
برداشته شده
حقوق:قابل فسخ
عدول کردن، انصراف
گوشه گیر
برداشت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس