with the exception of


به استثنای، به جز، مگر

جمله های نمونه

1. Girls always look on themselves as proud princesses, with the exception of a small number of either extremely ugly or exceedingly smart ones.
[ترجمه گوگل]دختران همیشه خود را به عنوان شاهزاده خانم مغرور نگاه می کنند، به استثنای تعداد کمی از آنها بسیار زشت یا بسیار باهوش
[ترجمه ترگمان]دخترها همیشه به خودشان به عنوان یک شاهزاده خانم مغرور نگاه می کنند، به جز تعداد کمی از بچه های خیلی زشت یا فوق العاده باهوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We all laughed, with the exception of Maggie.
[ترجمه گوگل]همه خندیدیم، به استثنای مگی
[ترجمه ترگمان]همه خندیدیم، به جز مگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yesterday was a day off for everybody, with the exception of Lawrence.
[ترجمه گوگل]دیروز برای همه، به استثنای لارنس، روز تعطیل بود
[ترجمه ترگمان]دیروز یک روز تعطیل بود، به استثنای لارنس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There were no floral offerings at the ceremony, with the exception of a single red rose.
[ترجمه گوگل]در این مراسم به جز یک گل رز قرمز، هیچ گلی اهدا نشد
[ترجمه ترگمان]در مراسم تنها یک گل سرخ به جز یک رز قرمز دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With the exception of teak, this is the finest wood for boat construction.
[ترجمه گوگل]به استثنای چوب ساج، این بهترین چوب برای ساخت قایق است
[ترجمه ترگمان]به جز ساج، این بهترین چوب برای ساخت قایق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All his novels are set in Italy with the exception of his last.
[ترجمه گوگل]تمام رمان های او به استثنای آخرین رمانش در ایتالیا می گذرد
[ترجمه ترگمان]همه رمان های او در ایتالیا به استثنای آخرین دوره او تنظیم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I enjoyed all his novels with the exception of his last.
[ترجمه گوگل]من از تمام رمان های او به استثنای آخرین رمانش لذت بردم
[ترجمه ترگمان]من از همه رمان ها و exception او لذت می بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With the exception of Jonathan Edwards, Britain had no chance of striking gold on track and field.
[ترجمه گوگل]به استثنای جاناتان ادواردز، بریتانیا هیچ شانسی برای کسب طلا در دو و میدانی نداشت
[ترجمه ترگمان]به استثنای جاناتان ادواردز، بریتانیا هیچ شانسی برای ضربه زدن به طلا در مسیر و میدان نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The whole of the island was flooded with the exception of a small area in the north.
[ترجمه گوگل]تمام جزیره به استثنای یک منطقه کوچک در شمال زیر آب رفته بود
[ترجمه ترگمان]کل جزیره به استثنای یک منطقه کوچک در شمال، غرق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With the exception of Michael Colborne, everyone within the palace was telling Charles that he should not be getting involved.
[ترجمه گوگل]به استثنای مایکل کولبورن، همه افراد داخل کاخ به چارلز می گفتند که نباید درگیر شود
[ترجمه ترگمان]به استثنای مایکل Colborne، همه در کاخ به چارلز می گفتند که او نباید درگیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An all ladies cast with the exception of Mr. Bernard Povey who proposed the toast.
[ترجمه گوگل]تمام بانوان بازیگر به استثنای آقای برنارد پووی که نان تست را پیشنهاد کرد
[ترجمه ترگمان]همه خانم ها به استثنای آقای برنارد نار نی که نان برشته را پیشنهاد کرده بودند، انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the exception of computed tomography most radiological investigations can not identify the primary tumour in metastatic disease of unknown origin.
[ترجمه گوگل]به استثنای توموگرافی کامپیوتری، اکثر تحقیقات رادیولوژیک نمی توانند تومور اولیه را در بیماری متاستاتیک با منشا ناشناخته شناسایی کنند
[ترجمه ترگمان]به استثنای of computed most، تحقیقات رادیولوژی نمی تواند تومور اولیه را در یک بیماری metastatic از مبدا ناشناخته شناسایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With the exception of the flag with the swastika, I do not remember colors other than gray.
[ترجمه گوگل]به جز پرچم با سواستیکا، رنگ های دیگری جز خاکستری را به خاطر ندارم
[ترجمه ترگمان]به استثنا پرچم با the، رنگ ها را به جز خاکستری به یاد نمی آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Blood tests were normal with the exception of a slightly raised erythrocyte sedimentation rate.
[ترجمه گوگل]آزمایشات خون به استثنای افزایش کمی میزان رسوب گلبول قرمز طبیعی بود
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها خونی به استثنای یک نرخ ته نشین شده نسبتا بالا نرمال، طبیعی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• to remove -, to minimize -, lacking only

پیشنهاد کاربران

غیر از
به غیر از
Except, Except for
به جز
به استثنای - به جز - مگر
How often do you wear jewelry?
I wear jewelry almost every day, with the exception of some more active or casual days when I prefer to go without. I like to mix and match different pieces to create different looks and moods.
به جز - به استثنای

بپرس