[ترجمه عرفان ملازاده] من وعده هام رو به مسخره گی گرفتم
|
[ترجمه گوگل] قول هایش را با ذره ای قبول کردم [ترجمه ترگمان] من قولم رو با یه دونه از نمک خوردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He can't take it with a grain of salt.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند آن را با یک دانه نمک تحمل کند [ترجمه ترگمان]او نمی تواند با یک دانه نمک آن را تحمل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You should take what he says with a grain of salt.
[ترجمه گوگل]آنچه را که می گوید باید با یک دانه نمک بگیرید [ترجمه ترگمان]تو باید چیزی رو که اون میگه با ذره ای نمک در نظر بگیری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I try to take everything with a grain of salt.
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم همه چیز را با یک دانه نمک مصرف کنم [ترجمه ترگمان]من سعی می کنم همه چیز را با یک دانه نمک بردارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We take his predictions with a grain of salt.
[ترجمه گوگل]ما پیشبینیهای او را با کمال میل میکنیم [ترجمه ترگمان]ما predictions را با یک دانه نمک می زنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I always took the rumors with a grain of salt.
[ترجمه کت] من همیشه شایعات را به شک و تردید قبولمی کردم
|
[ترجمه گوگل]من همیشه شایعات را با نمک می پذیرفتم [ترجمه ترگمان]من همیشه شایعات رو با یه دونه های نمک می زدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We took Uncle George's stories of the war with a grain of salt.
[ترجمه گوگل]ما داستان های عمو جورج از جنگ را با یک دانه نمک گرفتیم [ترجمه ترگمان]ما داستان های عمو جورج را با یک دانه نمک از جنگ بیرون کشیدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. You must always take what he says with a grain of salt. He's born liar.
[ترجمه گوگل]شما همیشه باید آنچه را که او میگوید با نمک بپذیرید او دروغگو به دنیا آمده است [ترجمه ترگمان]تو همیشه باید آنچه را که می گوید با ذره ای نمک در نظر بگیری اون دروغگو به دنیا اومده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Take that with a grain of salt. He always talks big.
[ترجمه گوگل]آن را با یک دانه نمک مصرف کنید او همیشه بزرگ صحبت می کند [ترجمه ترگمان]آن را با کمی نمک در نظر بگیرید او همیشه بزرگ حرف می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I took the news with a grain of salt.
[ترجمه گوگل]من خبر را با نمک گرفتم [ترجمه ترگمان]من اخبار رو با ذره ای از نمک در آوردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You must take all he says with a grain of salt.
[ترجمه گوگل]باید تمام حرف های او را با یک دانه نمک مصرف کنید [ترجمه ترگمان]شما باید تمام آنچه را که می گوید با یک دانه نمک بکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His statement must be taken with a grain of salt.
[ترجمه گوگل]گفته های او را باید با نمک گرفت [ترجمه ترگمان]بیانیه او باید با کمی نمک گرفته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Outsiders take the valuations with a grain of salt.
[ترجمه گوگل]خارجیها ارزشها را با ذرهای نمک میپذیرند [ترجمه ترگمان]افراد خارجی قایق را با یک دانه نمک می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You should take his promise with a grain of salt.
[ترجمه گوگل]باید قولش را با قدری قبول کنی [ترجمه ترگمان]تو باید قول او را با یک دانه نمک قبول کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. What he said should be taken with a grain of salt.
[ترجمه گوگل]آنچه او گفت را باید با یک دانه نمک گرفت [ترجمه ترگمان]چیزی که گفت باید با کمی نمک گرفته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Take his words with a grain of salt. He always exaggerates.
[ترجمه گوگل]سخنان او را با نمک در نظر بگیرید او همیشه اغراق می کند [ترجمه ترگمان]با یک دانه نمک حرف بزن او همیشه بزرگ جلوه می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• skeptically, questioningly; with reservations (e.g., "take your friend's advice with a grain of salt")
پیشنهاد کاربران
مثال؛ “Take his claims with a grain of salt, as he tends to exaggerate. ” A person might say, “I heard a rumor about that, but I’m taking it with a grain of salt until I have more reliable information. ” ... [مشاهده متن کامل]
In a discussion about trusting sources, someone might advise, “Always consider the source and take everything you hear with a grain of salt. ”
دست به عصا محتاطانه
خیلی رو حرفاش حساب نکن. صد تا چاقو بسازه یکیش دسته نداره
مثلا وقتی یک نتیجه یا اعداد و ارقام به دست اومده خیلی معتبر و دقیق نیستن یا راست و دروغ حرف یک نفر زیاد معلوم نیست، این اصطلاح به کار برده میشه پس میشه اینجوری معنیش کرد: زیاد اعتماد نکردن زیاد جدی نگرفتن پذیرفتن با کمی شک و تردید