witchcraft

/ˈwɪt͡ʃˌkræft//ˈwɪt͡ʃkrɑːft/

معنی: نیرنگ، سحر، جادو گری، افسون گری
معانی دیگر: سحر و جادو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: magical power or practices; sorcery.
مترادف: magic, necromancy, sorcery, witchery
مشابه: black magic, conjuration, deviltry, divination, enchantment, incantation, occultism, thaumaturgy, wizardry

(2) تعریف: irresistibility or seemingly magical influence.
مترادف: irresistibility, magic, witchery
مشابه: allure, charm, enchantment, fascination, magnetism, spell, wizardry

جمله های نمونه

1. The group are known for their belief in witchcraft and magic.
[ترجمه Niloofar] این گروه بخاطر اعتقادشان به افسون و جادو شناخته شده هستند
|
[ترجمه گوگل]این گروه به خاطر اعتقادشان به جادو و جادو معروف هستند
[ترجمه ترگمان]این گروه به خاطر اعتقاد به جادوگری و جادوگری شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's interested in witchcraft and the occult.
[ترجمه گوگل]او به جادوگری و غیبت علاقه مند است
[ترجمه ترگمان]او به جادوگری و occult علاقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The woman practising witchcraft claimed that she could conjure up the spirits of the dead.
[ترجمه گوگل]زنی که جادوگری می کرد ادعا کرد که می تواند ارواح مردگان را تداعی کند
[ترجمه ترگمان]اون زن practising ادعا کرد که می تونه ارواح مردگان رو زنده کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Witchcraft is now a recognized religion in the United States.
[ترجمه گوگل]جادوگری در حال حاضر یک دین شناخته شده در ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]امروزه فنون جادوگری در ایالات متحده به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This form of witchcraft is a religion of the earth.
[ترجمه گوگل]این شکل از جادوگری یک دین روی زمین است
[ترجمه ترگمان]این شکل جادوگری دین زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Witchcraft thus disposes of the thorny problem of the existence of evil.
[ترجمه گوگل]بنابراین جادوگری مشکل خاردار وجود شر را برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]جادوگری به این ترتیب عمل thorny از موجودات شیطانی را انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Witchcraft thus can not be easily applied to circumvent or violate customary norms of behaviour.
[ترجمه گوگل]بنابراین جادوگری را نمی توان به راحتی برای دور زدن یا نقض هنجارهای معمول رفتار به کار برد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سحر و جادو نمی تواند به آسانی برای دور زدن یا نقض هنجارهای سنتی رفتار استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For three hundred years the persecution of witchcraft was to continue until the advent of our modern scientific world.
[ترجمه گوگل]برای سیصد سال آزار جادوگری تا ظهور دنیای علمی مدرن ما ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]به مدت سیصد سال، آزار و اذیت جادوگری تا ظهور دنیای علمی مدرن ما ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's dating a really weird guy who's into witchcraft and black magic.
[ترجمه گوگل]او با یک مرد واقعاً عجیب و غریب قرار می‌گیرد که به جادو و جادوی سیاه علاقه دارد
[ترجمه ترگمان]اون با یه آدم خیلی عجیب و غریب قرار داره که جادوگری و جادوی سیاه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. People who were accused of practicing witchcraft were thrown into the lake.
[ترجمه گوگل]افرادی که متهم به انجام جادوگری بودند به دریاچه پرتاب شدند
[ترجمه ترگمان]افرادی که به جادوگری متهم شده بودند به درون دریاچه پرتاب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was accused of witchcraft.
[ترجمه گوگل]او متهم به جادوگری بود
[ترجمه ترگمان]او به جادوگری متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Let us not forget, however, that witchcraft is by no means the excuse for all mistakes and misadventures.
[ترجمه گوگل]اما فراموش نکنیم که جادوگری به هیچ وجه بهانه ای برای همه اشتباهات و اتفاقات ناگوار نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، فراموش نکنیم که جادوگری به هیچ وجه بهانه برای همه اشتباه ات و حوادث ناگوار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Legend has it that Sarah was put to death for practising witchcraft.
[ترجمه گوگل]افسانه ها حاکی از آن است که سارا به دلیل انجام جادوگری به قتل رسیده است
[ترجمه ترگمان]در افسانه ها آمده است که سارا برای انجام جادوگری به قتل رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At that time most people believed in sorcery and witchcraft.
[ترجمه گوگل]در آن زمان بیشتر مردم به سحر و جادو اعتقاد داشتند
[ترجمه ترگمان]در آن زمان بسیاری از مردم به جادوگری و جادوگری اعتقاد داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیرنگ (اسم)
art, craft, artifice, deception, trap, trick, trickery, ruse, witchcraft

سحر (اسم)
bewitchment, conjuration, dawn, charm, aurora, daydawn, dayspring, magic, witchcraft, enchantment, sorcery, black art, witchery, black magic, incantation, brightening, thaumaturgy, theurgy, wizardry

جادوگری (اسم)
diablerie, witchcraft, sorcery, sortilege, voodoo, black art, shamanism, witchery, incantation, voodooism, wizardry

افسون گری (اسم)
epode, grace, witchcraft, sorcery, voodoo, incantation, cantation, fairy, witching, voodooism, wizardry

انگلیسی به انگلیسی

• witchery, sorcery, magic; charm
witchcraft is the use of magic powers, especially evil ones.

پیشنهاد کاربران

عمل جادوگری یا سحر کردن. مخصوصا با اهداف و میل های شیطانی
witchcraft trials
آزمایشات ( پزشکی ) جادوگرانه

بپرس