• (1)تعریف: a woman who practices or is believed to practice occult magic; sorceress. (Cf. warlock.) • مترادف: sorceress • مشابه: enchantress, hag, medium, necromancer, prophetess, sibyl
• (2)تعریف: a woman considered to be old, ugly, and evil. • مترادف: crone, gorgon, hag • مشابه: beldam, harpy, harridan, virago
• (3)تعریف: (informal) a woman who has a magical or bewitching effect, as through her beauty; enchantress. • مترادف: enchantress, siren • مشابه: charmer, fox, hag, seductress, temptress, vamp
• : تعریف: to affect, esp. to harm, by witchcraft; bewitch. • مترادف: bewitch, hex • مشابه: charm, enchant
جمله های نمونه
1. the witch put a curse on them
ساحره آنها را نفرین کرد (دچار لعن کرد).
2. The central character is a malevolent witch out for revenge.
[ترجمه گوگل]شخصیت اصلی یک جادوگر بدخواه است که برای انتقام میآید [ترجمه ترگمان]شخصیت اصلی، یه جادوگر بد برای انتقام گرفتنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The witch enchanted the princess with magic words.
[ترجمه گوگل]جادوگر شاهزاده خانم را با کلمات جادویی مسحور کرد [ترجمه ترگمان]جادوگر با کلمات جادویی پرنسس را طلسم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The evil witch in this story is cursed by.
[ترجمه گوگل]جادوگر شیطانی در این داستان مورد نفرین قرار گرفته است [ترجمه ترگمان] جادوگر شرور تو این داستان نفرین شده اس [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The witch disappeared in a puff of smoke.
[ترجمه گوگل]جادوگر در پف دود ناپدید شد [ترجمه ترگمان]ساحره در هاله ای از دود ناپدید شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The heartless witch cast a spell on the poor little girl.
[ترجمه گوگل]جادوگر بی عاطفه دخترک بیچاره را طلسم کرد [ترجمه ترگمان]جادوگر بی عاطفه یه افسون روی اون دختر بیچاره اجرا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The little witch put a mock malignity into her beautiful eyes, and Joseph, trembling with sincere horror, hurried out praying and.
[ترجمه گوگل]جادوگر کوچولو بدجنسی ساختگی در چشمان زیبایش گذاشت و یوسف که از وحشت خالصانه می لرزید، با عجله بیرون رفت و دعا کرد [ترجمه ترگمان]جادوگر کوچک با بدجنسی او را به چشمان زیبای خود انداخت و جوزف که از فرط وحشت می لرزید، با عجله از اتاق بیرون رفت و دعا خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The witch put a magic spell on the prince and turned him into a frog.
[ترجمه گوگل]جادوگر یک طلسم جادویی بر شاهزاده گذاشت و او را به قورباغه تبدیل کرد [ترجمه ترگمان]ساحره یک افسون جادویی روی پرنس گذاشت و او را به قورباغه تبدیل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The witch changed the prince into a frog.
[ترجمه گوگل]جادوگر شاهزاده را به قورباغه تبدیل کرد [ترجمه ترگمان]ساحره پرنس رو تبدیل به قورباغه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The witch is supposed to have put a curse on the house.
[ترجمه گوگل]جادوگر قرار است به خانه نفرین کرده باشد [ترجمه ترگمان] جادوگر باید نفرین رو توی خونه گذاشته باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. witch on the TV.
[ترجمه گوگل]جادوگر در تلویزیون [ترجمه ترگمان] جادوگر توی تلویزیون [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In the story, a wicked witch put a curse on the princess for 100 years.
[ترجمه گوگل]در داستان، یک جادوگر شرور، شاهزاده خانم را به مدت 100 سال نفرین کرد [ترجمه ترگمان]تو این داستان، یه جادوگر بدجنس صد ساله که نفرین رو روی پرنسس گذاشته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They say she died after a witch cast a spell on her.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که او پس از اینکه جادوگری او را طلسم کرد مرد [ترجمه ترگمان] میگن بعد از اینکه یه جادوگر اونو طلسم کرد مرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A witch had changed him into a mouse.
[ترجمه sina] یک جادوگر او را به موش تبدیل کرد.
|
[ترجمه جواد] جادوگری اورا مانند موش کرد
|
[ترجمه گوگل]یک جادوگر او را به یک موش تبدیل کرده بود [ترجمه ترگمان]یک ساحره او را تبدیل به یک موش کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She's a witch, and she'll cast a spell on you if she catches you.
[ترجمه گوگل]او یک جادوگر است و اگر شما را بگیرد، شما را طلسم خواهد کرد [ترجمه ترگمان]او یک جادوگر است و اگر او تو را بگیرد، افسونی روی تو اجر خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• sorceress; follower of wicca; ugly or vicious woman (offensive slang) affect by witchcraft, bewitch; charm, tempt; enchant of sorcery, of witchcraft a witch is a woman who is believed to have magic powers, especially evil ones.
پیشنهاد کاربران
Witch:🧙🏻♀️ جادوگر⚡️ ?Which wich watch her watch🪄 کدام جادوگر تماشا کرد ساعت مچی خود را؟🧹 لایک فراموش نشه هااا👍🏻
She's a very splendid lady and immensely 💥witch زن خوش رنگ و آب و پرجلال و بی اندازه افسونگر و دلربایی ه The Ballad of Tom Lin 1970🎥
زن جادوگر: witch مرد جادوگر: vizard Witch:ساحره، جادوگر