wistfulness


اشتیاق، ارزومندی، توجه، دقت

جمله های نمونه

1. There was a little wistfulness about these village girls when they looked at the rich convent girls in their expensive clothes.
[ترجمه گوگل]وقتی این دختران روستایی به دختران ثروتمند صومعه با لباس های گران قیمت نگاه می کردند کمی غمگین بود
[ترجمه ترگمان]در این دختران دهاتی هیچ یک از این دختران دهاتی که لباس های گران قیمت خود را می پوشیدند یک نوع حسرت به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They detect a bit of wistfulness in his voice.
[ترجمه گوگل]کمی غم و اندوه را در صدای او تشخیص می دهند
[ترجمه ترگمان]یک نوع حسرت را در صدایش تشخیص می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Still, there is a shade of wistfulness as she suggests that people are happiest in their childhood and youth.
[ترجمه گوگل]با این حال، سایه ای از غم وجود دارد زیرا او نشان می دهد که مردم در کودکی و جوانی شادترین هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک نوع حسرت از حسرت وجود دارد که نشان می دهد مردم در دوران کودکی و جوانی خود احساس شادی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I sensed her wistfulness when she talked about vacations her relatives took.
[ترجمه گوگل]وقتی از تعطیلات بستگانش صحبت می کرد، غم او را حس کردم
[ترجمه ترگمان]وقتی راجع به تعطیلات با قوم و خویش صحبت می کرد، با این حسرت و اشتیاق احساس می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can give U 3 wistfulness . . . the fairy said.
[ترجمه گوگل]من می توانم به U 3 شور و شوق بدهم پری گفت
[ترجمه ترگمان]پری گفت: من می تونم یک نوع حسرت به U بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Derman explained recently with a tinge of wistfulness, sitting in his office at Columbia, where he is now a professor of finance and a risk management consultant with Prisma Capital Partners.
[ترجمه گوگل]درمن اخیراً در دفتر کار خود در کلمبیا، جایی که اکنون پروفسور امور مالی و مشاور مدیریت ریسک با Prisma Capital Partners است، نشسته بود، توضیح داد
[ترجمه ترگمان]Derman اخیرا با یک نوع حسرت توضیح داد که در دفترش در کلمبیا نشسته و در آنجا استاد امور مالی و مشاور مدیریت ریسک با شرکای Prisma کپیتال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But aides say they detect a bit of wistfulness in his voice.
[ترجمه گوگل]اما دستیاران می گویند که آنها کمی غم و اندوه را در صدای او تشخیص می دهند
[ترجمه ترگمان]اما دستیاران می گویند که آن ها یک تکه از حسرت را در صدایش تشخیص می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her deep green eyes were made up expertly and there was a wistfulness in them that pierced Roy's heart.
[ترجمه گوگل]چشمان سبز تیره او ماهرانه آرایش شده بود و غم و اندوهی در آنها وجود داشت که قلب روی را سوراخ کرد
[ترجمه ترگمان]چشمان سبز عمیق او ماهرانه درست شده بود و یک نوع حسرت در آن ها بود که قلب روی را شکافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She had been a scamp in those days, he said, sighing with exaggerated wistfulness.
[ترجمه گوگل]او گفت که او در آن روزها یک مرده بود و با هوس اغراق آمیزی آه می کشید
[ترجمه ترگمان]و با حسرت فراوان آه کشید و گفت: این روزها یک مرد رذل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But Ads said aides say they a bit of wistfulness in his voice.
[ترجمه گوگل]اما ادز گفت که دستیاران می گویند که صدای او کمی غمگین است
[ترجمه ترگمان]اما آگهی ها گفته بودند که دستیاران می گویند از یک نوع حسرت در صدایش نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But Ads said aides say they detect a bit of wistfulness in his voice.
[ترجمه گوگل]اما ادز گفت که دستیاران می گویند که کمی غم و اندوه را در صدای او تشخیص می دهند
[ترجمه ترگمان]اما آگهی ها گفته بودند که دستیاران می گویند آن ها یک تکه از حسرت را در صدایش تشخیص می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How this worked out in her personal actions was to be seen only in a slightly accentuated wistfulness, a touch of which was in every task.
[ترجمه گوگل]این که چگونه این کار در اعمال شخصی او انجام شد را فقط باید در یک غم و اندکی برجسته دید، که لمس آن در هر کار وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اینکه چگونه این کار در کاره ای شخصی او موثر واقع شد، تنها با یک نوع حسرت و با اشتیاقی که هر کار را در بر می گرفت، دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But her mind still retained all of the heart-innocence, and unsophistication of her youth; a certain gentle wistfulness was the only outward change in her demeanour.
[ترجمه گوگل]اما ذهن او همچنان تمام معصومیت قلبی و بی‌سودایی دوران جوانی‌اش را حفظ کرده بود غمگینی ملایمی تنها تغییر ظاهری در رفتار او بود
[ترجمه ترگمان]اما ذهنش هنوز تمام عواطف و معصومیت جوانی را در خود حفظ کرده بود و یک نوع حسرت ملایم تنها تغییر ظاهری در طرز رفتار او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But talk to many an inhabitant of today's big cities and you soon detect a rural background, and often a slight wistfulness with it.
[ترجمه گوگل]اما با بسیاری از ساکنان شهرهای بزرگ امروزی صحبت کنید و به زودی پس زمینه روستایی و اغلب یک غم و اندوه با آن را خواهید دید
[ترجمه ترگمان]اما با بسیاری از ساکنین شهرهای بزرگ امروزی صحبت کنید و به زودی یک پس زمینه روستایی پیدا می کنید، و اغلب یک حسرت سبک با آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But manned space flight in America is now in mothballs, and in these dispirited times even the pride visitors take in the dam is mingled with wistfulness.
[ترجمه گوگل]اما پرواز فضایی سرنشین‌دار در آمریکا اکنون در گلوله‌های نفد است و در این زمان‌های ناامید، حتی غرور بازدیدکنندگانی که از سد می‌برند، با حسرت آمیخته است
[ترجمه ترگمان]اما پرواز فضایی با سرنشین در آمریکا در حال حاضر پر از گلوله های نفتالین است، و در این اوقات dispirited حتی the که در سد می گیرند با اشتیاق مخلوط می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pensive yearning, dreamy longing (especially for someone or something in the past); sadness; melancholy

پیشنهاد کاربران

حسرت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : wistfulness
صفت ( adjective ) : wistful
قید ( adverb ) : wistfully

بپرس