1. Such wishful thinking of theirs will never be realized.
[ترجمه گوگل]چنین آرزوهای آرزویی آنها هرگز محقق نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]این افکار واهی و واهی از آن ها هرگز تحقق نمی یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It is wishful thinking to expect deeper change under his leadership.
[ترجمه گوگل]انتظار تغییرات عمیق تر تحت رهبری او آرزوی آرزویی است
[ترجمه ترگمان]این تصور واهی است که انتظار تغییر عمیق تر در رهبری او را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He laughed and accused me of wishful thinking .
[ترجمه گوگل]او خندید و مرا متهم به خیال بافی کرد
[ترجمه ترگمان]او خندید و مرا متهم به افکار پوچ و واهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His claims to be a millionaire are just wishful thinking.
[ترجمه گوگل]ادعاهای او مبنی بر میلیونر بودن فقط یک آرزو است
[ترجمه ترگمان]ادعای او مبنی بر اینکه یک میلیونر است فقط یک فکر پوچ و واهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Wishful thinking made political partisans more optimistic about their own party's prospects and more inclined to forecast their opponents' defeat.
[ترجمه گوگل]آرزوها باعث میشود که احزاب سیاسی نسبت به چشمانداز حزب خود خوشبینتر باشند و تمایل بیشتری به پیشبینی شکست مخالفان خود داشته باشند
[ترجمه ترگمان]Wishful معتقد بودند که طرفداران سیاسی نسبت به آینده حزب خود خوشبین هستند و تمایل بیشتری به پیش بینی شکست مخالفان خود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Sartre accuses Flaubert of wishful thinking.
[ترجمه گوگل]سارتر فلوبر را متهم به تفکر آرزویی می کند
[ترجمه ترگمان]سارتر Flaubert را به افکار واهی متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Personally I see this as wishful thinking rather than practical logic.
[ترجمه گوگل]من شخصاً این را بهعنوان یک تفکر آرزویی میدانم تا منطق عملی
[ترجمه ترگمان]من شخصا این را به جای منطق عملی، پوچ و پوچ می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mere logic and abstinence from wishful thinking had enabled Milner to summarise the story of the next sixty years.
[ترجمه گوگل]صرف منطق و پرهیز از افکار واهی میلنر را قادر ساخته بود که داستان شصت سال آینده را خلاصه کند
[ترجمه ترگمان]منطق مادر و پرهیز از افکار پوچ و واهی باعث شده که میلنر در شصت سال آینده جمع بندی و خلاصه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Which sounded like wishful thinking to me.
[ترجمه گوگل]که به نظر من شبیه یک آرزو بود
[ترجمه ترگمان]که به نظر من که داشت به من فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. None of this is wishful thinking.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از اینها خیال بافی نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از اینها افکار واهی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But maybe that is the worst sort of wishful thinking.
[ترجمه گوگل]اما شاید این بدترین نوع خیال بافی باشد
[ترجمه ترگمان]اما شاید این بدترین نوع تفکر آرزومندانه ای باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In our wishful thinking about the 1960s, no figures occupy a more prominent place than the Kennedys.
[ترجمه گوگل]در تفکر واهی ما در مورد دهه 1960، هیچ شخصیتی جایگاه برجستهتر از کندیها را اشغال نمیکند
[ترجمه ترگمان]در افکار پوچ و واهی ما در مورد دهه ۱۹۶۰، هیچ رقمی بیشتر از the اشغال نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This, he realized, was wishful thinking.
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که این یک تفکر آرزویی بود
[ترجمه ترگمان]او به این نتیجه رسید که دارد به فکر فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Lomas, for instance, finds his pleasure in wishful thinking about the war.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، لوماس لذت خود را از تفکر آرزویی در مورد جنگ می یابد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، Lomas لذت خود را در افکار واهی در مورد جنگ پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید