wishes

جمله های نمونه

1. deathbed wishes
آرزوهای پیش از مرگ

2. devout wishes for her recovery
آرزوی صمیمانه برای بهبود او

3. all her wishes came true
همه ی آرزوهای او برآورده شدند.

4. their sober wishes never became unreasonable
خواسته های اعتدال آمیز آنان هرگز غیر معقول نمی شد.

5. offer one's best wishes
(نسبت به کسی) بهترین آرزوها را داشتن،خیرخواهی یا دعای خیر کردن،تبریک گفتن

6. reza bent to marzie's wishes
رضا تسلیم میل مرضیه شد.

7. you acted against my wishes
تو برخلاف میل من عمل کردی.

8. he acted counter to the wishes of his father
او برخلاف خواسته های پدرش عمل کرد.

9. i'll make good on your wishes
آرزوی تو را بر آورده خواهم کرد.

10. she always deferred to the wishes of her husband
او همیشه تسلیم خواسته ی شوهرش بود.

11. you must consult your own wishes in this matter
در این مورد باید از خواسته های خود پیروی کنید.

12. to bend another's will to one's wishes
اراده ی کسی را طبق میل خود تغییر دادن

13. his children promised to fulfill his dying wishes
فرزندانش قول دادند خواسته های دم مرگ او را به اجرا درآورند.

14. the welfare of a child supersedes the wishes of the parents
سعادت طفل بر خواسته های والدین تقدم دارد.

15. they decided to bow to all her wishes
تصمیم گرفتند در مقابل کلیه ی خواسته های او سر تسلیم فرود بیاورند.

16. by not working hard enough you defeat your own wishes
با تنبلی کردن آرزوهای خودت را نقش برآب می کنی.

17. he is delegated to hire or fire whomever he wishes
او اختیار دارد هرکس را بخواهد استخدام یا اخراج کند.

18. he is entitled to cancel the contract any time he wishes
او حق دارد هر وقت بخواهد قرارداد را فسخ کند.

پیشنهاد کاربران

آرزو
Wishes در واقع جمع wishes هستش که به معنی آرزوها و یا خواسته ها معنی می شود و من می خوام یه ضرب المثل مرتبط با wishes بگم:
Wishes, wash the dishes
که یعنی:آرزو ها ظرف های را می شویند
پس ارزو ها کاری از پیش نمی برن و آدم باید خودش کار ها رو جلو ببره.
قصد داشتن
امیال
خواسته

بپرس