wiser

جمله های نمونه

1. he returned wiser and plus $ 500
او عاقل تر و با 500 دلار بیشتر مراجعت کرد.

2. none the wiser
دارای همان اطلاعات پیشین (نه بیشتر)

3. sadder but wiser
(عامیانه) پخته تر و عاقل تر،سختی کشیده و عاقل تر شده

4. he was not a whit the wiser
اصلا عاقل تر نشده بود.

5. i listened to his explanations, but i was none the wiser
به توضیحات او گوش دادم ولی چیز تازه ای دستگیرم نشد.

پیشنهاد کاربران

خردمندتر
آگاه تر
Comparative adjective :
عاقل تر
دانا تر
باهوش تر
فهمیده تر
عاقل تر ، پخته تر

بپرس