wisecrack

/ˈwaɪzˌkræk//ˈwaɪzkræk/

معنی: لغز، حرف کنایه دار یا شوخی امیز، حرف کنایهدار زدن
معانی دیگر: تمسخر، جواب بی ادبانه، گستاخی(در کلام)، قلمبه گویی، حرف گوشه دار، کنایه، حاضر جوابی، پیش جوابی، متلک، شوخی کردن، لطیفه گویی کردن، (امریکا - خودمانی)، حرف مزاح آمیز، پاسخ تند و بی ادبانه دادن، قلمبه گویی کردن، کنایه ی تمسخرآمیز زدن، حاضرجوابی کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a clever or funny, and usu. sarcastic, remark or reply.
مترادف: bon mot, one-liner, quip, sally, witticism, zinger
مشابه: comeback, crack, dig, humor, jest, joke, mockery, pun, raillery, repartee, retort, sarcasm, waggery

- The teacher had had enough of the student's wisecracks and sent him to the principal's office.
[ترجمه Miss helen] استاد به اندازه کافی از گستاخی های دانش آموز کشیده بود و او را به دفتر مدیر فرستاد.
|
[ترجمه گوگل] معلم از حکیمانه های دانش آموز بسنده کرده بود و او را به دفتر مدیر فرستاد
[ترجمه ترگمان] استاد به اندازه کافی از دانش اموزان فارغ التحصیل شده بود و او را به دفتر مدیر فرستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: wisecracks, wisecracking, wisecracked
مشتقات: wisecracker (n.)
• : تعریف: to make one or more wisecracks, or to express by or as a wisecrack.
مترادف: jape, josh, kid, quip, retort, tease
مشابه: jape, jest, joke, kid, poke fun at, retort, riposte

- He's always wisecracking at the office, but there is a serious side to him too.
[ترجمه گوگل] او همیشه در دفتر کار عاقلانه می کند، اما یک جنبه جدی هم برای او وجود دارد
[ترجمه ترگمان] همیشه در دفتر کار می کند، اما نسبت به او هم جنبه جدی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. one more wisecrack out of you and you are out of here!
اگر یک متلک دیگر بگویی از این جا اخراج خواهی شد!

2. He made some wisecrack about my lack of culinary ability.
[ترجمه گوگل]او کمی در مورد عدم توانایی من در آشپزی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]او در مورد عدم توانایی آشپزی من اطلاعاتی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Listen, bud, enough of the wisecracks, OK?
[ترجمه گوگل]گوش کن، جوانه، به اندازه کافی عاقلانه، خوب؟
[ترجمه ترگمان]گوش کن رفیق، بسه دیگه، باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sadly, despite the crazy antics and the relentless wisecracking, there's very little plot to carry this film.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، علی‌رغم شوخی‌های دیوانه‌کننده و عاقلانه‌های بی‌امان، طرح بسیار کمی برای اجرای این فیلم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه با وجود این حرکات عجیب و دیوانه وار دیوانه وار، طرحی بسیار کمی برای اجرای این فیلم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Once again, the wisecracks fly as fast as the bullets - and are just as deadly.
[ترجمه گوگل]بار دیگر، wisecracks به سرعت گلوله ها پرواز می کنند - و به همان اندازه کشنده هستند
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، wisecracks به سرعت گلوله پرواز می کنند - و به همان اندازه مهلک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cab-driver couldn't resist one last wisecrack.
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی نتوانست در برابر آخرین ضربه عاقلانه مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسی نمی توانست در مقابل آخرین wisecrack مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To make or utter a wisecrack.
[ترجمه گوگل]ساختن یا به زبان آوردن یک خرده خرده
[ترجمه ترگمان] تا بتونم یه \"wisecrack\" درست کنم یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He made a wisecrack about my ability.
[ترجمه گوگل]او در مورد توانایی های من عاقلانه گفت
[ترجمه ترگمان] اون در مورد توانایی من حرف زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His wisecrack tickled his girlfriend.
[ترجمه گوگل]عاقلانه او دوست دخترش را قلقلک داد
[ترجمه ترگمان]wisecrack دوست دخترش را قلقلک داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And the thing is, the papers played it up like he was wisecracking.
[ترجمه گوگل]و چیزی که وجود دارد این است که روزنامه ها آن را طوری پخش می کنند که او عاقلانه دارد
[ترجمه ترگمان]و مساله اینه که، کاغذها طوری بازی کردن که انگار داره کنایه میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bob Hope would keep his audience laughing with an endless stream of jokes and wisecracks.
[ترجمه گوگل]باب هوپ مخاطبانش را با جریان بی پایانی از جوک ها و ترفندهای عاقلانه خنده نگه می داشت
[ترجمه ترگمان]باب هوپ (باب هوپ)شنوندگان خود را با جریانی بی پایان از لطیفه و wisecracks می خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am sorry to say that there is too much point to the wisecrack that life is extinct on other planets because their scientist were more advanced than ours.
[ترجمه گوگل]متأسفم که بگویم این نکته بسیار زیاد است که حیات در سیارات دیگر منقرض شده است زیرا دانشمندان آنها از ما پیشرفته تر بودند
[ترجمه ترگمان]متاسفم که بگویم نکته بسیار زیادی برای the وجود دارد که حیات در سیارات دیگر منقرض شده است، زیرا دانشمندان آن ها از ما پیشرفته تر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In doing so, however, they are agreeing that every party photo, love poem, and wisecrack from a friends that appears on their profiles will be visible to White House Web masters.
[ترجمه گوگل]با این حال، با انجام این کار، آنها موافقت می کنند که هر عکس مهمانی، شعر عاشقانه، و حکیمانه از دوستانی که در پروفایل آنها ظاهر می شود برای استادان وب کاخ سفید قابل مشاهده باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، در انجام این کار، آن ها اتفاق نظر دارند که هر عکس حزب، شعر عشق، و wisecrack از دوستانی که بر حسب پروفایل آن ها ظاهر می شوند، برای استادان وب سفید دیده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لغز (اسم)
mystery, puzzle, riddle, enigma, crux, wisecrack

حرف کنایه دار یا شوخی امیز (اسم)
wisecrack

حرف کنایه دار زدن (فعل)
wisecrack

انگلیسی به انگلیسی

• joke; sarcastic remark
joke; make a sarcastic remark
a wisecrack is a clever remark that is intended to be amusing, but is often rather unkind; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

متلک - نیش و کنایه
بذله گویی کردن، بذله گویی
کلی گویی
جواب هوشمندانه اما تندو کنایه دار
A sarcastic and clever but unkind response
جواب بی ادبانه

بپرس