wiring

/ˈwaɪrɪŋ//ˈwaɪərɪŋ/

معنی: سیمکشی
معانی دیگر: شبکه ی سیم کشی، موسسه سیم سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of one who wires.

(2) تعریف: a system of wires, esp. of those used to conduct electricity.

جمله های نمونه

1. faulty wiring caused a fire
سیم کشی بد موجب حریق شد.

2. faulty wiring is responsible for this fire
علت این آتش سوزی نقص در سیم کشی است.

3. the wiring of the house took ten days
سیم کشی خانه ده روز طول کشید.

4. the school's wiring is old
(شبکه ی) سیم کشی مدرسه قدیمی است.

5. we need tools to do wiring
برای سیم کشی نیاز به ابزار داریم.

6. the disaster was laid to faulty wiring
آن فاجعه را ناشی از سیم کشی ناقص دانستند.

7. this unit is a huge construct of wheels, chains, and wiring
این دستگاه ساختار عظیمی است از چرخ و زنجیر و سیم کشی

8. to modernize an old house by putting in plumbing and wiring
خانه ی قدیمی را با لوله کشی و سیم کشی امروزی کردن

9. The existing wiring will have to be replaced.
[ترجمه گوگل]سیم کشی موجود باید تعویض شود
[ترجمه ترگمان]سیم کشی موجود باید جایگزین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't meddle with the electrical wiring: you're not an electrician.
[ترجمه گوگل]در سیم کشی برق دخالت نکنید: شما یک برقکار نیستید
[ترجمه ترگمان]تو سیم برق دخالت نکن تو یک برق کار نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The electrician has diagnosed a fault in the wiring.
[ترجمه گوگل]برقکار مشکلی در سیم کشی تشخیص داده است
[ترجمه ترگمان]The تشخیص داده در سیم کشی را تشخیص داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The wiring needs to be replaced.
[ترجمه گوگل]سیم کشی باید تعویض شود
[ترجمه ترگمان]سیم کشی باید جایگزین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They took out the old wiring.
[ترجمه گوگل]سیم کشی های قدیمی را بیرون آوردند
[ترجمه ترگمان] سیم کشی قدیمی رو برداشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We've checked the wiring so the problem may be the television itself.
[ترجمه گوگل]ما سیم کشی را بررسی کرده ایم بنابراین ممکن است مشکل از خود تلویزیون باشد
[ترجمه ترگمان]ما سیم کشی را بررسی کردیم تا مشکل بتواند خود تلویزیون باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We'd better get an electrician to check the wiring before we start decorating.
[ترجمه گوگل]بهتر است قبل از شروع دکوراسیون، از یک برقکار برای بررسی سیم کشی استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]بهتره قبل از اینکه دکوراسیون رو شروع کنیم، یه متخصص برق برای چک کردن سیم پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیمکشی (اسم)
wiring

تخصصی

[عمران و معماری] سیم کشی
[برق و الکترونیک] سیم کشی

انگلیسی به انگلیسی

• connection or system of wires carrying electricity
the wiring in a building is the system of wires that supply electricity to the rooms.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : wire
✅️ اسم ( noun ) : wire / wireless / wiring / wirer
✅️ صفت ( adjective ) : wired / wireless / wiry
✅️ قید ( adverb ) : wirelessly
ارتباط اجزاء
( به جز مهندسی )
ساختار
سربندی
در فاسفه یا روانشناسی به معنای "تأثیر" است.
اثرات پنهان که بر عمل فرد یا سازمان کنترل دارد
موسسه سیم سازی

بپرس