1. a wireless set
دستگاه بی سیم
2. All large ships now have a wireless installation.
[ترجمه گوگل]همه کشتی های بزرگ اکنون دارای یک نصب بی سیم هستند
[ترجمه ترگمان]اکنون همه کشتی های بزرگ دارای تاسیسات بی سیم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I heard it on the wireless.
4. There are a lot of wireless links in a radio.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی لینک بی سیم در رادیو وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از لینک های بی سیم در رادیو وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Why should a bloke on the wireless write about ghosts?
[ترجمه گوگل]چرا یک جوان روی بی سیم باید در مورد ارواح بنویسد؟
[ترجمه ترگمان]چرا یک نفر باید روی بی سیم درباره ارواح بنویسد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Cable systems can be integrated with wireless transmission networks to provide voice transmissions to phones and data transmissions to personal communicators.
[ترجمه گوگل]سیستمهای کابلی را میتوان با شبکههای انتقال بیسیم ادغام کرد تا انتقال صدا به تلفنها و انتقال دادهها به ارتباطات شخصی را فراهم کند
[ترجمه ترگمان]سیستم های کابلی ممکن است با شبکه های انتقال بی سیم ادغام شوند تا انتقال صوتی به تلفن ها و انتقال داده به شبکه های ارتباطی شخصی را فراهم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. PacTel spun off its wireless operations, into AirTouch Communications, in a much-debated move.
[ترجمه گوگل]PacTel عملیات بی سیم خود را به AirTouch Communications در اقدامی بسیار مورد بحث تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]PacTel عملیات وایرلس خود را انجام دادند و در یک حرکت بسیار با هم بحث کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But those foreign wireless data networks provide the high-speed transmissions necessary for smooth and uninterrupted online gaming.
[ترجمه گوگل]اما آن شبکههای داده بیسیم خارجی، انتقال با سرعت بالا را برای بازیهای آنلاین روان و بدون وقفه فراهم میکنند
[ترجمه ترگمان]اما آن شبکه های داده بی سیم خارجی، انتقال سرعت بالا لازم برای بازی آنلاین و بدون وقفه را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. MartinBanks A wireless network system throughout the home could be the answer to everyone's problems.
[ترجمه گوگل]MartinBanks یک سیستم شبکه بی سیم در سراسر خانه می تواند پاسخی برای مشکلات همه باشد
[ترجمه ترگمان]MartinBanks یک سیستم شبکه بی سیم در سراسر خانه می تواند پاسخ به مشکلات همه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. However, I think I could cope with a wireless network.
[ترجمه گوگل]با این حال، فکر می کنم بتوانم با یک شبکه بی سیم کنار بیایم
[ترجمه ترگمان]با این حال، فکر می کنم می توانم با یک شبکه بی سیم کنار بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The TCI-Sprint alliance said it would offer wireless and wired phone service by year-end.
[ترجمه گوگل]اتحاد TCI-Sprint گفته است که تا پایان سال خدمات تلفن بی سیم و سیمی ارائه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اتحادیه دو سرعت می گوید که این شرکت خدمات تلفن بی سیم و بی سیم را تا پایان سال ارائه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Motorola led the field in wireless communication devices.
[ترجمه گوگل]موتورولا در زمینه دستگاه های ارتباطی بی سیم رهبری این حوزه را بر عهده داشت
[ترجمه ترگمان]موتورولا میدان را در دستگاه های ارتباطی بی سیم هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Motorola blamed lagging sales and lower prices for wireless phones for an unexpected drop in fourth-quarter earnings.
[ترجمه گوگل]موتورولا عقب افتادن فروش و قیمت پایین تلفن های بی سیم را عامل کاهش غیرمنتظره درآمد سه ماهه چهارم می داند
[ترجمه ترگمان]موتورولا به کاهش فروش و قیمت پایین برای تلفن های بی سیم برای کاهش غیرمنتظره درآمد سه ماهه چهارم متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. When the market turned sour on the wireless newcomers, the big bidders were stuck.
[ترجمه گوگل]وقتی بازار برای تازه واردان بی سیم بد شد، مناقصه گران بزرگ گیر کردند
[ترجمه ترگمان]وقتی که بازار رو به تازه واردان شد، the بزرگ گیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید