به کسی دستگاه شنود وصل کردن
متصل کردن ( وسیله الکترونیکی به برق یا اینترنت ) 
راه اندازی کردن کردن وسیله الکترونیکی، به جریان انداختن
The technician wired the computer up. When I first wired up the VCR, it didn't work properly  
... [مشاهده متن کامل]
همچینین:
تحریک کردن، هیجان زده کرده کردن، ( عامیانه ) روشن کردن، سرحال کردن
 That cup of coffee really wired me up 
راه اندازی کردن کردن وسیله الکترونیکی، به جریان انداختن
... [مشاهده متن کامل]
همچینین:
تحریک کردن، هیجان زده کرده کردن، ( عامیانه ) روشن کردن، سرحال کردن