wiper

/ˈwaɪpər//ˈwaɪpə/

معنی: پاک کن، برف پاک کن، جاروب کن
معانی دیگر: (شخص یا اسباب) پاک کن (مثلا برای پاک کردن تخته سیاه)، حوله، کهنه، (اتومبیل) برف پاک کن، (ماشین بافندگی) بادامک، (پاک کردن شیشه ی پنجره و غیره) شیشه پاک کن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one that wipes.

(2) تعریف: an implement or device for clearing water and dirt from glass, as on a windshield.

(3) تعریف: a cloth, sponge, or the like used for wiping.

جمله های نمونه

1. dust wiper
گرد پاک کن

2. windshield wiper
(اتومبیل) برف پاکن

3. The windshield wipers clacked back and forth.
[ترجمه گوگل]برف پاک کن های شیشه جلو و عقب ترق می زد
[ترجمه ترگمان]The های شیشه جلو و جلو حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The speed of the windscreen wipers is variable.
[ترجمه گوگل]سرعت برف پاک کن ها متغیر است
[ترجمه ترگمان]سرعت برف پاک کن متغیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Windscreen wipers flick from side to side.
[ترجمه گوگل]برف پاک کن ها از این طرف به سمت دیگر حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]wipers از این طرف به این طرف و آن طرف می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She switched the wipers on to clear the windscreen.
[ترجمه گوگل]برف پاک کن ها را روشن کرد تا شیشه جلو را پاک کند
[ترجمه ترگمان]She را روشن کرد تا شیشه پنجره را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She tore the windscreen wipers from his car.
[ترجمه گوگل]برف پاک کن های ماشینش را پاره کرد
[ترجمه ترگمان]برف پاک کن شیشه اتومبیل را از ماشین بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The windscreen wipers droned on and on.
[ترجمه گوگل]برف پاک‌کن‌های شیشه‌ای جلو و بالا رفتند
[ترجمه ترگمان]The های شیشه جلو و جلو می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The windscreen wipers give us two neat fan shapes to view the world through.
[ترجمه گوگل]برف پاک کن های شیشه جلو به ما دو شکل فن تمیز می دهند تا دنیا را از طریق آن ببینیم
[ترجمه ترگمان]برف پاک کن دو شکل بادبزن تمیز به ما می دهد تا دنیا را تماشا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Headlight controls are on the turn signal stalk, wiper controls on another stalk to the right of the steering wheel.
[ترجمه گوگل]کنترل‌های چراغ‌های جلو روی ساقه چراغ راهنما، کنترل‌های برف پاک کن روی ساقه دیگری در سمت راست فرمان قرار دارند
[ترجمه ترگمان]کنترل headlight بر روی ساقه سیگنال، کنترل برف پاک کن با ساقه دیگر به سمت راست فرمان حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Intermittent rear wipers and fingertip radio controls under the steering wheel are valuable additions.
[ترجمه گوگل]برف پاک کن های عقب متناوب و کنترل های رادیویی نوک انگشتی در زیر فرمان، افزودنی های ارزشمندی هستند
[ترجمه ترگمان]Intermittent عقب wipers و fingertip های رادیویی زیر فرمان افزودن با ارزش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A sudden cloudburst set the taxi windscreen wipers to work.
[ترجمه گوگل]یک ابر ناگهانی، برف پاک کن های شیشه جلو تاکسی را به کار انداخت
[ترجمه ترگمان]ناگهان cloudburst از برف پاک کن برای کار کردن استفاده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The wiper motor is a permanent-magnet direct current (DC) one. It is equipped on the front windscreen glass with the mechanical parts of the worm gear.
[ترجمه گوگل]موتور برف پاک کن یک جریان مستقیم آهنربایی دائمی (DC) است بر روی شیشه جلوپنجره جلو با قطعات مکانیکی دنده حلزونی مجهز شده است
[ترجمه ترگمان]موتور برف پاک کن یک جریان مستقیم جریان مستقیم (DC)است آن به شیشه جلوی شیشه جلو و قسمت های مکانیکی لوازم کرم نصب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Look for obvious splits in windscreen and rear wiper blades.
[ترجمه گوگل]به دنبال شکاف های آشکار در شیشه جلو و تیغه های برف پاک کن عقب باشید
[ترجمه ترگمان]به دنبال شکاف واضح در شیشه جلو و پشت تیغه برف پاک کن بگردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاک کن (اسم)
brush, eraser, mop, wiper, rubber

برف پاک کن (اسم)
wiper, windshield wiper

جاروب کن (اسم)
wiper

تخصصی

[برق و الکترونیک] لغزنده اتصال لغزانی که روی اتصالهای ثابت در کلید انتخاب کننده یا رله پله ای، یا روی عنصر مقاومتی پتانسیومتر حرکت می کند.
[ریاضیات] برف پاک کن، جاروبک، بادامه

انگلیسی به انگلیسی

• rubber strip attached to a device which wipes the windshield of a vehicle, squeegee; one who wipes; rag, cloth; cam designed to move or activate another part (engineering); movable conducting arm (such as in a rheostat)
a wiper is the same as a windscreen wiper.

پیشنهاد کاربران

handkerchief, hankie, kerchief, *snot - rag, wipe
پاک کن. برف پاک کن. دستمال. جاروب کن
[خودرو] تیغه برف پاک کن
a long metal part with a rubber edge that moves across a windscreen to make it clear of rain, snow, etc.
برف پاک کن

بپرس