wiped

جمله های نمونه

1. he wiped out the leakage
او تراوه ها را پاک کرد.

2. i wiped the dew on the dying baby's face
دانه های عرق را از چهره ی کودک در حال مرگ پاک کردم.

3. mina wiped her hand across her forehead
مینا دست خود را بر پیشانی خود مالید.

4. pari wiped the dishes (with a towel)
پری ظرف ها را (با حوله) خشک کرد.

5. ramin wiped his mouth with a paper napkin
رامین دهان خود را با دستمال کاغذی پاک کرد.

6. she wiped the sweat off her face with a handkerchief
با دستمال عرق چهره ی خود را پاک کرد.

7. the enemy wiped out the defending forces
دشمن نیروهای مدافع را نابود کرد.

8. all my savings were wiped out
همه ی پس اندازهای من از بین رفت.

پیشنهاد کاربران

خسته بودن . . بریدن. .
این ۲تا کلمه اشتباه نشن
Wiped
whipped
"Wiped" به معنای پاک شده، تمیز شده، یا پاکسازی شده است. این واژه به طور معمول برای بیان حالتی که یک سطح یا شیء پس از استفاده یا تماس با یک پاک کننده یا حوله، خشک کردن و غیره، تمیز و پاک شده باشد، استفاده
...
[مشاهده متن کامل]
می شود. به عنوان مثال: "She wiped the table clean" به معنای "او میز را تمیز کرد" است. در موارد دیگر، "wiped" همچنین ممکن است به معنای حذف داده ها یا اطلاعات از یک دستگاه یا سیستم نیز استفاده شود. به عنوان مثال: "He wiped the hard drive before selling the computer" به معنای "او قبل از فروش کامپیوتر، دیسک سخت را پاک کرد".

پاک کردن، خشک کردن
پاک کردن
تمیز کردن
Be wiped : بیش از حد خسته بودن
حفظ کردن . نگه داشتن

بپرس