1. he wiped out the leakage
او تراوه ها را پاک کرد.
2. i wiped the dew on the dying baby's face
دانه های عرق را از چهره ی کودک در حال مرگ پاک کردم.
3. mina wiped her hand across her forehead
مینا دست خود را بر پیشانی خود مالید.
4. pari wiped the dishes (with a towel)
پری ظرف ها را (با حوله) خشک کرد.
5. ramin wiped his mouth with a paper napkin
رامین دهان خود را با دستمال کاغذی پاک کرد.
6. she wiped the sweat off her face with a handkerchief
با دستمال عرق چهره ی خود را پاک کرد.
7. the enemy wiped out the defending forces
دشمن نیروهای مدافع را نابود کرد.
8. all my savings were wiped out
همه ی پس اندازهای من از بین رفت.