winterize

/ˈwɪntəˌraɪz//ˈwɪntəˌraɪz/

برای زمستان آماده کردن، زمستانی کردن، اماده برای زمستان شدن، خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: winterizes, winterizing, winterized
مشتقات: winterization (n.)
• : تعریف: to prepare (a house, vehicle, or the like) for winter, as with covering, insulation, or antifreeze.

انگلیسی به انگلیسی

• prepare something for winter (i.e. cars, houses etc.), winterise

پیشنهاد کاربران

winterize ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: زمستانه کردن
تعریف: سرد کردن روغن برای جدا کردن گلیسریدهایی با نقطۀ ذوب بالا و باقی ماندۀ موم ها
بَرازِمِستانیدن .

بپرس