1. She gave him a winsome smile.
2. Maria brought along her eldest daughter - a winsome lass with brown eyes and a ready smile.
[ترجمه گوگل]ماریا دختر بزرگش را به همراه آورد - دختری جذاب با چشمان قهوه ای و لبخندی آماده
[ترجمه ترگمان]ماریا دختر بزرگش را همراه آورد - یک دختر جذاب و جذاب با چشمان قهوه ای و لبخند آماده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She gave him her best winsome smile.
[ترجمه گوگل]او بهترین لبخند برنده خود را به او نشان داد
[ترجمه ترگمان]لبخند winsome را به او زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She was a winsome creature.
5. Mat, winsome, handsome, pipe-smoking paterfamilias, introduced us to the fishermen at the table.
[ترجمه گوگل]خانوادههای حصیر، خوشتیپ، خوشتیپ و پیپکش، ما را به ماهیگیران سر میز معرفی کردند
[ترجمه ترگمان]مات، جذاب، جذاب، با دود پیپ، ما را به ماهیگیران نزدیک میز معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He looked less winsome and poetic now; his face was harder, with short hair, the cheekbones more pronounced.
[ترجمه گوگل]او اکنون کمتر دلچسب و شاعرانه به نظر می رسید صورتش سفت تر، با موهای کوتاه، استخوان گونه ها برجسته تر بود
[ترجمه ترگمان]اکنون کم تر از آن winsome و شاعرانه به نظر می رسید؛ چهره او سخت تر بود، با موهای کوتاه و گونه های برجسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The winsome smile flickered back with its sly message.
[ترجمه گوگل]لبخند جذاب با پیام حیله گرانه اش برگشت
[ترجمه ترگمان]لبخند winsome با پیام sly بر می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Groups of winsome lads violate the faith of the believers with acts which are sufficient to shake the very roots of piety.
[ترجمه گوگل]گروهی از پسران خوش اخلاق با اعمالی که برای لرزاندن ریشه های تقوا کافی است ایمان مؤمنان را زیر پا می گذارند
[ترجمه ترگمان]گروهی از پسران winsome، ایمان مومنان را با اقداماتی نقض می کنند که برای به دست آوردن ریشه های تقوا کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Worst of all, Winsome had developed a large malignant tumour on the eyelid of one eye.
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، وینسوم یک تومور بدخیم بزرگ در پلک یک چشم ایجاد کرده بود
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه، winsome یک تومور بدخیم روی پلک چشم ایجاد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Sometimes the health problem can be very serious: Winsome was a well-bred Thoroughbred brood mare.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات مشکل سلامتی می تواند بسیار جدی باشد: وینسوم یک مادیان مولد اصیل بود
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات مشکل سلامتی می تواند بسیار جدی باشد: winsome یک نژاد اصیل با نژاد اصیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Any winsome volunteers to take over?
[ترجمه گوگل]هیچ داوطلب برنده ای برای تصدی مسئولیت وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]هیچ داوطلبی پیدا نمی شه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her engaging smile, her winsome manner and her impeccable behaviour soon endeared her to the public.
[ترجمه گوگل]لبخند جذاب، رفتار جذاب و رفتار بی عیب و نقص او به زودی او را برای عموم محبوب کرد
[ترجمه ترگمان]لبخند engaging، رفتار winsome و رفتار بی نقصش، به زودی او را به عموم عزیز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But winsome didn't win the day, and nor did hard - luck stories.
[ترجمه گوگل]اما winsome آن روز را برنده نشد، و همچنین داستانهای سخت - شانسی نیز برنده نشدند
[ترجمه ترگمان]اما آن روز آن را برنده نشد، و نه داستان های سخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She is a winsome wee thing.